humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

حق تحصیل زنان و حق رای انان

زنان از حق تحصیل و حق رای تا بالاترین مناصب حکومتی

سوده حامد توسلی وکیل پایه ی یک دادگستری                                 

زنان از حق تحصیل و حق رای تا بالاترین مناصب حکومتی

سوده حامد توسلی وکیل پایه ی یک دادگستری
                                       
بار دیگر ۸ مارچ برابر با ۱۷ اسفند روز جهانی زن فرا رسید و بهانه ای شد برای قلم زدن در مورد مشکلات و دستاوردهای زنان در سطح جهانی.

۸ مارچ در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای جهان به روزی برای اعتراض زنان به وضع موجود خود بدل شده است و در این روز بیشتر مباحث حول محور مشکلات زنان دور می زند اما نگارنده تلاش می کند تا از منظری متفاوت به موضوع زنان بنگرد و آن ، پرداختن به دستاوردهای بزرگ زنان در سراسر جهان و به خصوص در یک قرن اخیر است. نگاهی کوتاه به تاریخچه ی ۸ مارچ می تواند این موضوع را بیش از پیش روشن کند.
در ۸ مارچ ۱۸۵۷ میلادی تعدادی از زنان کارگر کارخانجات نساجی شهر نیویورک در آمریکا برای بهبود شرایط کار و برای حق برخورداری از دستمزد برابر با مردان در ازای کار برابر ، دست به تظاهرات زدند اما متاسفانه این حرکت مدنی و اعتراضی با برخورد قهر آمیز پلیس مواجه گشت و تعدادی از تظاهر کنندگان زخمی و تعدادی نیز دستگیر شدند. این رویداد موجب شد تا زنان سایر کارخانجات شهر نیویورک نیز به حقوق انسانی خود پی برده و حرکاتی از این دست رفته رفته در سایر اماکن صنعتی هم دیده شد و حتی با گذشت زمان از نیویورک به سایر ایالات و شهر های آمریکا سرایت یافت.

اینگونه اعتراضات سالها و حتی چندین دهه در مقیاسی کوچک در نقاط پراکنده شکل می گرفت تا اینکه یک حادثه ی تلخ و دل خراش موجب شد تا ۸ مارچ به نمادی از مبارزات حق طلبانه ی زنان و کارگران تبدیل شود. در ۸ مارچ سال ۱۹۰۸ میلادی تعداد زیادی از کارگران یک کارخانه ی کتان بافی در شهر نیویورک دست به اعتصاب زدند. مالک کارخانه برای جلوگیری از همبستگی این دسته از اعتصابیون با کارگران بخش های دیگر کارخانه ، معترضین و اعتصاب کنندگان را در بخش خاصی از کارخانه محصور نمود. متاسفانه به دلایل نامعلومی در این حین کارخانه آتش گرفته و تنها عده ای از اعتصاب کنندگان توانستند فرار کنند و حدود ۱۵۰ کارگر زن در آتش سوختند و جان باختند. این حادثه ی جان گداز موجب شد تا ۸ مارچ به سمبلی ملی و حتی فرا ملی برای احقاق حقوق زنان و کارگران بدل شود.

در همان سال حزب چپ گرای سوسیالیست آمریکا به تشکیل کمپین ملی زنان برای دستیابی به حق رای در انتخابات اقدام کرد و این خواسته نیز به مطالبات زنان افزوده شد. وقایع تلخ ۸ مارچ ۱۹۰۸ باعث شد تا از سال ۱۹۰۹ میلادی این روز به عنوان نخستین روز ملی زنان در سراسر آمریکا تثبیت شود. اما نکته ی جالب توجه این است که این روز نه تنها به سرعت در کل کشورهای غربی به نمادی برای مبارزات زنان بدل گشت بلکه حتی در کشورهای شرقی و در میان احزاب چپ گرای کمونیستی و سوسیالیستی نیز به سمبلی برای مبارزات کارگران و زنان به منظورکسب حقوق برابر تبدیل شده و با اقبال جهانی روبرو گشت.

در کنگره ی بین المللی سوسیالیست ها که در سال ۱۹۱۰ در کپنهاک دانمارک برگزار گردید ، پیشنهاد شد تا ۸ مارچ به عنوان روز جهانی مبارزه ی زنان برای کسب حقوق برابر تصویب شود. همین امر سبب شد تا در ۸ مارچ ۱۹۱۱ انبوهی از زنان، گارگران و هوا داران احزاب چپ در کشورهای آمریکا ، آلمان ، دانمارک ، سوئیس ، استرالیا و ... به خیابان ها آمده و خواست های خود را مطرح کنند. عجیب تر آنکه در همان سال حتی در کشورهای روسیه و چین که در آن زمان هنوز تحت حاکمیت نظام های چپ گرا درنیامده بودند ، تظاهراتی به مناسبت ۸ مارچ برگزار گردید.
در طی جنگ جهانی یکم یعنی از سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ ، هشتم مارچ به روزی برای تظاهرات صلح دوستان و مخالفین جنگ بدل شد .

در ۸ مارچ ۱۹۱۷ در روسیه جمع کثیری از زنان علیه افزایش قیمت ها ، تعطیلی کارخانجات ، اخراج کارگران و تبعیضات موجود بر ضد خود ، دست به تظاهراتی زدند که به گفته ی بسیاری از مورخان این تظاهرات در رویدادهای انقلاب سال ۱۹۱۷ روسیه تاثیر بسزایی داشت.
پس از خاتمه ی جنگ جهانی یکم مجدداً بحث حقوق برابر زنان با مردان مطرح گشته و از این رو در یکی از کنفرانس های بین المللی احزاب کمونیستی سراسر جهان در سال ۱۹۲۱ به سه دلیل بار دیگر پیشنهاد شد تا ۸ مارچ به عنوان روز جهانی زن تثبیت گردد . دلیل نخست : یاد آوری خاطره ی اعتراضات کارگران زن کارخانجات نساجی شهر نیویورک در ۸ مارچ ۱۸۵۷. دلیل دوم : یاد آوری خاطره ی تلخ و خونین کشته شدن ۱۵۰ کارگر زن در ۸ مارچ ۱۹۰۸. دلیل سوم : یاد آوری تظاهرات گسترده ی زنان روسی در ۸ مارچ ۱۹۱۷.
در فاصله ی جنگ های جهانی یکم و دوم ، هر ساله مراسم یاد بود ۸ مارچ در کشورهای پیشرفته و قدرتمند غربی و شرقی برگزار می شد و زنان مطالبات خود را مطرح می کردند و این در حالیست که طی این سالها ، حق رای نیز به یکی از مطالبات اصلی زنان تبدیل شده بود.

با وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۳۹ و تداوم آن تا سال ۱۹۴۵ بار دیگر ۸ مارچ به روزی برای اعتراض زنان صلح طلب و مخالفین جنگ بدل گشت. البته برگزاری ۸ مارچ در آلمان هیتلری و ایتالیای دوران موسولینی ممنوع بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم بار دیگر هر ساله مراسم ۸ مارچ با رونقی بیش از دوران جنگ برگزار می شد و با عنایت به اینکه این روز وارد تقویم بسیاری از کشورهای شرقی و غربی شده بود ، عملاً به یک روز جهانی مبدل گشته بود. اما در نهایت در سال ۱۹۷۵ میلادی سـازمان ملل متحـد ۸ مارچ را به صـورت رسـمی به عنوان روز جهـانی زن اعلام کرده و از آن ســال این روز مهم بین المللی وارد تقویم سازمان ملل متحد گشته و بیش از پیش برای جهانیان اهمیت یافته است. از این رو فارغ از ریشه ای تاریخی هشتم مارچ ، صرفاً به دلیل اینکه این روز وارد تقویم بزرگترین و مهمترین نهاد بین المللی جهان یعنی سازمان ملل متحد شده است، دلیل محکمی برای بزرگداشت این روز مهم در سراسر جهان است.

حتی در کشورهایی همچون ایران که خود یک روز ملی یا مذهبی را برای بزرگداشت نقش و جایگاه زنان و مادران در تقویم خود دارند نیز می توان علاوه بر آن روزهای ملی و مذهبی ، هشتم مارچ را گرامی داشت. زیرا سخن گفتن از زنان ، مادران ، دختران و خواهران ما محدود به یک یا چند روز خاص نمی باشد و به هر بهانه ای می توان به جایگاه رفیع زنان در حیات بشری اشاره کرده و مشکلات و دستاورد های آنان را بازگو کرد.
نگارنده به عنوان فردی که عمیقاً به بسیاری از ارزش های ملّی ، دینی و مذهبی جامعه ی خود اعتقاد داشته و احترام میگذارد ، گمان نمی کند که یادآوری هشتم مارچ در ایران کاری غربی و یا احیاناً غیر ملی و غیر مذهبی باشد. از این رو در همین مجال فرصت را مغتنم شمرده و از مسئولین محترم کشور می خواهد که در کنار یک روز مذهبی و ملی همچون ولادت حضرت فاطمه (س) به عنوان روز زن و مادر ، هشتم مارچ نیز به عنوان روز جهانی زن وارد تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران گردد. همانطور که می دانیم در تقویم رسمی کشور حدود ۳۰ روز مهم بین المللی درج شده است. روزهایی همچون روز جهانی کارگر ، روز جهانی کودک ، روز جهانی نابینایان ، روز جهانی معلولین ، روز جهانی سالمندان و ... . وقتی در تقویم جمهوری اسلامی ایران به روزهای جهانی گوناگونی نظیر روز جهانی پست ، روز جهانی هوا شناسی ، روز جهانی بیابان زدایی و ... اشاره می شود ، در خواست بخش مهمی از زنان تحصیل کرده و آگاه ایرانی مبنی بر وارد کردن روز جهانی زن در تقویم رسمی کشورکاملاً منطقی به نظر می رسد.

جالب اینجاست که بدانیم ۸ مارچ در ایران برای نخستین بار در سال ۱۳۰۶ (برابر با ۱۹۲۷ میلادی) توسط جمعیت پیک سعادت نسوان که متشکل از گروهی زنان چپ گرای گیلانی بود ، در شهر رشت برگزار شد و از آن سال به بعد رفته رفته به محافل روشنفکری تهران و سایر شهر های بزرگ ایران نیز رسید. با وجودی که از سال ۱۳۰۶ تاکنون بارها و بارها مراسم ۸ مارچ در محافل دانشگاهی و در جمع تحصیل کردگان کشور با اهمیت هر چه تمام تر برگزار شده است اما تا کنون هیچ اقدامی در جهت ثبت این روز جهانی در تقویم رسمی کشور از سوی مسئولین محترم به عمل نیامده است.
پس از ذکر تاریخچه ای کوتاه در خصوص هشتم مارچ به بحث حق رای زنان می پردازیم. با وجودی که نیمی از جمعیت بشر از زنان تشکیل شده اما تقریباً تا یک قرن پیش ، فرهنگ مرد سالار حاکم بر جوامع گوناگون ، زنان را از تصمیم گیری در امور اجتماعی دور نگاه داشته و به بهانه های واهی سعی می شد تا از ورود زنان به عرصه های اجتماعی جلوگیری شود.

نخستین نقطه ای از جهان که زنان در آن موفق به کسب حق رای شدند ، ایالت وایومینگ آمریکا بود. این اتفاق خجسته در سال ۱۸۹۰ میلادی (برابر با ۱۲۶۹) رخ داد و از آن پس نسیم حق رای زنان به سایر ایالات آمریکا وزیدن گرفت و ایالات گوناگون یکی پس از دیگری به خواسته ی بر حق زنان در مورد حق رای آنان تن در دادند. اما کل کشور آمریکا به صورت سراسری و یکپارچه ، حق رای زنان را در سال ۱۹۲۰ میلادی (برابر با ۱۲۹۹) به رسمیت شناخت.
نخستین کشور جهان که حق رای زنان را به رسمیت شناخت کشور زلاندنو یا همان نیوزیلند بود که در آن زنان با تلاش و کوشش مداوم و پیگیر خود توانستند در سال ۱۸۹۳ میلادی به این حق دست یابند. در انگلستان زنان در سال ۱۹۲۸ ، در فرانسه در سال ۱۹۴۴ و در ایتالیا در سال ۱۹۴۵ به حق رای دست یافتند. این رخداد در ژاپن در سال ۱۹۴۸ ، در چین در سال ۱۹۴۹ ، در هند در سال ۱۹۵۰ و در سوییس در سال ۱۹۵۹ رخ داد.
نکته ی بسیار مهم و با اهمیت این است که در ایران زنان در سال ۱۹۶۳ میلادی یعنی برابر با ۱۳۴۲ به حق رای دست یافتند و همانطور که ملاحظه می نماییم فاصله ی زنان حق طلب ایرانی با زنان سوییس در کسب حق رای ، تنها ۴ سال بود! از این رو قاطعانه می توان ادعا کرد که زنان ایرانی در میان زنان کشورهای اسلامی جزو پیشروترین زنان بوده اند.زنان بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی سالهای سال پس از زنان ایران به این حق بدیهی و ابتدائی خود دست یافتند. به عنوان مثال زنان بحرین در سال ۲۰۰۲ ، زنان عمان در سال ۲۰۰۳ و زنان کشور امارات متحده عربی در سال ۲۰۰۶ به حق رای دست یافتند!

مبارزات زنان ایران تنها به تلاش برای کسب حق رای محدود نمی شد بلکه می توان گفت تاریخ جنبش زنان ایران حد اقل سابقه ای ۱۵۰ ساله دارد و در این مدت ، زنان مطالبات گوناگونی داشته اند. به عبارت دیگر می توانیم قاطعانه مدعی شویم که تاریخ بیداری جامعه ی ایران با تاریخ جنبش زنان ایران گره خورده اند و هر دو سابقه ای یک و نیم قرنی دارند.
در اصل سالها پیش از مطالبه ی حق رای توسط زنان ایران ، اصلی ترین خواست آنان آموزش و پرورش بوده است. شاید بتوان گفت که آموزش و پرورش به شیوه ی درست و استاندارد آن برای زنان ایران سابقه ای کمتر از یک قرن داشته باشد. یعنی زنان ایران چند دهه انرژی و توان خود را تنها صرف این موضوع کرده اند که از یک سو حاکمان و از سوی دیگر فرهنگ سنتی حاکم بر کشور را متقاعد کنند که تحصیل ، حق ابتدایی و اساسی زنان و دختران است. از این رو پس از سالها تلاش مداوم و پیگیر زنان مترقی ایران ، اندک اندک مدارس دخترانه در تهران ، اصفهان ، رشت ، تبریز ، شیراز و... یکی پس از دیگری قد عَلَم کردند و در مقابل تمام تعصبات ایستادند و با صدای رسا فریاد زدند که تحصیل حق اساسی و بنیادین هر بشری است.

آری دختران و زنان امروز ایران و جهان باید بدانند روزی که حرکت های حق طلبانه ی زنان شکل گرفت نه حق تحصیلی وجود داشت و نه حق رایی. هزاران هزار زن با دهها سال تلاش و کوشش پیاپی مارا به اینجا رساندند و امروز وظیفه ی ماست که با تلاش و کوشش پیگیر و مداوم خود فردایی بهتر برای دختران و زنان آینده ی ایران و جهان بسازیم.
از آنجایی که حکومت کشور ما در سه دهه ی اخیر یک حکومت دینی و مذهبی است و با توجه به اینکه گفتمان حاکم یک گفتمان ایدئولوژیک است و با عنایت به اینکه گاهی از برخی افراد مطالبی شنیده می شود که تمایل آنان را به محدود کردن نقش زنان در خانواده هویدا می کند ، نگارنده تمایل دارد تا در این فرصت و در مقام پاسخ به افرادی که خواهان خانه نشین شدن زنان می باشند ، نکاتی را در خصوص تاریخ پررنگ حضور زنان در اسلام بیان کند.
نکته ی نخست : قرآن کریم کتاب آسمانی و مقدس مسلمانان از ۴ زن به تفصیل یاد کرده است.از ۲ تن از آنان یعنی حضرت مریم و آسیه به نیکی یاد شده است و از ۲ تن دیگر یعنی همسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط به صورت منفی یاد شده است. نکته ی مهم این است که قرآن کریم نه تنها هیچ آیه ای مبنی بر لزوم محدود ماندن زنان به امور مربوط به خانه ندارد ، بلکه با بیان زندگی این ۴ زن به خوبی به ما نشان می دهد که حضور زنان در امور اجتماعی امری کاملاً بدیهی و عادی است. شاید در اینجا برخی بر ما خرده بگیرند و بگویند قرآن تنها یکی از ادله ی اجتهادی است و جز قرآن می توان به سنت ، اجماع و عقل نیز رجوع کرد. در پاسخ این افراد نیز می توان بیان کرد که اعتبار و صحت احادیثی که بر حضور زنان در خانه تاکید می کنند مورد تایید همه ی فقها نیست و ضمنا در خصوص بحث زنان بین فقها اجماعی وجود ندارد و در نهایت اگر بخواهیم به عقل به عنوان ادله ی اجتهادی فقه شیعه نیز رجوع کنیم باید قاطعانه بگوییم که عقل امروز بشر بر لزوم حضور زنان در تمام عرصه های اجتماعی تاکید می ورزد.

نکته ی دوم : به گفته ی بسیاری از مورخان و اسلام شناسان بزرگ در میان زنان پیامبر اکرم (ص) ، حضرت خدیجه ثروتمندترین و یکی از اصیل ترین زنان پیامبر بوده است و این بانوی بزرگ به دلیل نفوذ خود در میان قبایل مکه و همچنین به دلیل توان اقتصادی بالای خود توانستند در ابتدای کار پیامبر ، در زمینه ی تبلیغ و گسترش اسلام نقش بسیار مهم و موثری ایفا کنند. این بانوی بزرگ نه تنها جزو نخستین اسلام آورندگان به شمار می روند بلکه جزو نخستین حامیان برجسته و تاثیر گزار پیامبر نیز محسوب می شوند. نکته ی مهم این است که این همسر ثروتمند پیامبر ، بخش اعظم ثروت خود را پیش از ازدواج و از راه تجارت به دست آورده بودند و این خود به خوبی به ما نشان می دهد که در ۱۴ قرن پیش و در منطقه ای از جهان که از لحاظ فرهنگی پیشرو نیز نبوده است ، زنان به راحتی به کارهای مهم اجتماعی از جمله تجارت های کلان می پرداختند.
نکته ی سوم : علاوه بر صدها کتابی که در خصوص زندگی حضرت فاطمه (س) و نقش برجسته ی او در صدر اسلام منتشر شده است ، بارها در خطابه های روحانیون شیعه شنیده ایم که چه در دوران شخص پیامبر (ص) و چه در دوران امام علی (ع) همواره حضرت فاطمه در تحولات اجتماعی و سیاسی زمان خود حضور موثر و برجسته داشته اند و به هیج وجه محدود به امور داخل خانه نبوده اند. همگان می دانیم که در زمان خانه نشین شدن حضرت علی (ع) پس از وفات پیامبر اکرم (ص) ، این حضرت فاطمه (س) بودند که مرتب در نطق های خود در مجامع گوناگون به روشنگری می پرداختند. با وجودی که مدت کوتاهی پس از وفات پیامبر ، حضرت فاطمه نیز وفات یافتند اما در همان مدت کوتاه ایشان نقش آفرینی هایی کردند که خود روحانیون شیعه مرتب بر آن تاکید می ورزند. جای تعجب است که برخی افراد تمامی فعالیت های اجتماعی بانوی نخست مذهب تشیع را نادیده می انگارند و نقش زن را محدود به امور خانه و خانواده می دانند !

نکته ی چهارم : یکی دیگر از زنان برجسته ی تاریخ تشیع ، حضرت زینب (س) می باشند که بی شک هیچ مردی به اندازه ی این بانوی بزرگ نمی توانست پس از حادثه ی کربلا به افشاگری و روشـنگری بپردازد. آیا کسی می تواند ادعا کند که خطابه های آتشین ایشان در اماکن گوناگون و حجم وسیع افشاگری های ایشان در مورد ظلم حاکمان آن زمان ، تنها در حریم خانه صورت گرفته است ؟!

نکته ی پنجم : نگارنده بدون اینکه بخواهد در مورد شخصیت عایشه قضاوتی کند و بدون توجه به عواقب منفی جنگ جمل برای مسـلمانان ، می خواهد از یک منـظر خاص به حوادث جنـگ جمـل نگاه کند. همه می دانیم که همســران پیامبر لقـب اُمُّ المومنین داشتند. یعنی آنها مادر مومنان و مسلمانان خطاب می شدند و از حرمت و جایگاه معنوی خاصی برخوردار بودند. به گفته ی اکثر مورخان و اسلام شناسان در جنگ جمل عایشه شخصاً سوار بر شتر شده و در راس سپاه به عنوان فرمانده ظاهر شده است. نکته ی جالب توجه این است که اکثر منتقدین عایشه از این جهت به او انتقاد کرده اند که در مقابل حضرت علی صف آرایی کرده است و نگارنده تا کنون در کتابی مشاهده نکرده است که کسی بر عایشه به دلیل قبول فرماندهی سپاه و یا حضور در بین سپاهیان مرد خرده ای گرفته باشد. پس نتیجه می گیریم وقتی اُمُّ المونین و همسر رسول خدا که جایگا خاصی دارد ، می تواند وارد عرصه های سیاسی و حتی نظامی شود ، به طریق اولی زنانی که از چنین قداستـی برخوردار نیستند نیز می توانند وارد عرصه های اجتماعی و سیاسی شوند.

نکته ی ششم : ضمناً باید به این مهم اشاره شود که فارغ از تمام مباحث دینی و مذهبی ، در سراسر تاریخ پر بار ملّی ما ایرانیان نقش زنان به طور محسوس قابل مشاهده می باشد. اگرچه بسیاری از مورخانِ مرد سعی کرده اند که نقش زنان را یا نادیده انگارند و یا کم رنگ یا منفی جلوه دهند اما حد اقل حضور دو پادشاه زن در سلسله ی پر افتخار ساسانی یعنی پوراندخت و آذرمیدخت خود گواهی است بر این موضوع که زنان ایرانی قرن هاست تجربه ی زندگی اجتماعی و سیاسی را داشته اند.

با بیان موارد فوق می توانیم چنین نتیجه بگیریم که بر خلاف نظر برخی ، دین اسلام و مذهب تشیع تاکید خاصی بر محدود کردن حضور زنان به محیط خانه و خانواده ندارند و حتی از لحاظ دینی و شرعی حضور زنان در تمامی عرصه های اجتماعی امری بدیهی ، بلا اشکال و حتی پسندیده است. به علاوه در کشوری همچون ایران که حدود ۱۴ قرن پیش مردمانش حضور دو پادشاه مونث را تجربه کرده اند ، تاکید بیش از اندازه بر وظایف زنان در داخل حریم خانه به هیچ وجه امری منطقی و پسندیده نمی باشد. از این رو می بینیم که هر چه زمان به پیش می رود بر میزان حضور زنان در تمامی عرصه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... افزوده می شود و این امر تنها محدود به کشور های غربی نمی شود بلکه در شرق و کشورهای اسلامی نیز با رشد جوامع از میزان تعصبات و سنت های نادرست کاسته می شود و نتیجتاً زنان بیش از پیش وارد عرصه های مورد علاقه ی خود می شوند.

نگارنده در این مقاله تلاش کرده است تا بر این موضوع تاکید کند اگرچه همچنان زنان در گوشه و کنار جهان با مشکلات زیادی دست به گریبان هستند اما نباید از این نکته غافل شد که چه در سطح جهان و چه در سطح ایران ، زنان در یک قرن اخیر دست آورد های بسیاری داشته اند. درست است که نباید به همین دست آوردها اکتفا کرده و متوقف شد اما می توان با یاد آوری پیشرفت های حاصله امید به بهبود را بار دیگر زنده کرد و یاد آوری نمود که بسیاری از مصائب زنان در گذر زمان و با تلاش و کوشش حل شده اند و ما بقی مصائب نیز با همت والای زنان و مردان آگاه یکی پس از دیگری حل می شوند.
در کشوری که اکثریت زنان آن در قرن گذشته حتی فاقد حق بدیهی تحصیل بودند ، امروز بیش از ۶۰% پذیرفته شدگان دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند و این دست آورد بزرگ متعلق به هیچ فرد و نهادی نیست مگر خود زنان ایران. در کشوری که زنان با شکسـتن هزاران سد و مانع فرهنگی و سیاسـی توانستند ۴۷ سال پیش (۱۳۴۲) به حق رای دسـت یابند ، می بینیم که در همین چهار دهه ی اخیر ۳ وزیر زن وارد کابینه شده اند. ۲ وزیر زن پیش از انقلاب و ۱ وزیر زن پس از انقلاب. اگرچه این تعداد به هیچ وجه کافی و منطقی نیست اما نباید فراموش کرد که نیم قرن پیش شاید تصور یک وزیر زن برای بسیاری از افراد جامعه ی ما امری محال بود. اما امروزه رسیدن به مدیریت های کلان سیاسی و اجتماعی جزو خواسته های بدیهی و ابتدایی زنان درآمده است. تمام این موارد می توانند امید به رفع این مشکلات را در دلهایمان زنده نگاه دارند و امید داشتن به آینده ای بهتر ، خود سرمایه ای بزرگ و با ارزش است.
از آنجایی که عنوان مقاله ی حاضر اشاره ای به حضور زنان در مناصب عالی حکومتی نیز داشت ، نگارنده در پایان مقاله سعی می کند تا آنجا که حافظه اش یاری می کند به تعدادی از زنان قدرتمند ایران و جهان به صورت فهرست وار اشاره ای کند تا شاید یاد آوری هایی از این دست ، در دختران امروز و زنان فردای جامعه ی ما هر چه بیشتر حس اعتماد به نفس را تقویت کند. حسـی که متاسـفانه در کتب درسی دخـتران ما در مدارس نه تنهـا تقـویت نمی شود بلکه تا حـدی نیز از میان می رود.
فهرستی از زنانی که در دوران معاصر در ایران و جهان به مناصب بالای حکومتی رسیده اند :
در ایران پیش از انقلاب :
در فاصله ی سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ در ایران بیش از ۳۰ زن به نمایندگی مجلس شورای ملی رسیدند. ۷ زن به مقام سناتوری رسیدند. (مانند سرکار خانم دکتر مهرانگیز منوچهریان)- چند زن به مقام سفیری رسیدند. (مانند سرکار خانم مهرانگیز دولت شاهی ، سفیر ایران در دانمارک) – چندین زن به درجات بالای نظامی در ارتش نائل آمدند. ( مانند تیمسار سرتیپ دکتر مرضیه ارفعی) – چندین زن به مقام فرمانداری دست یافتند. (مانند سرکار خانم پالیزبان ، فرماندار مشهد) – چندین زن به مقام معاونت وزارت رسیدند. (مانند سرکار خانم پروین صوفی املشی) و ده ها زن نیز به مقام قضاوت رسیدند.
در ایران پس از انقلاب :
۱ – سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار                معاون ریاست جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
۲ – سرکار خانم دکتر فاطمه واعظ جوادی                معاون ریاست جمهوری و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
۳ – سرکار خانم دکتر نسرین سلطلان خواه                معاون ریاست جمهوری در امور علمی و فناوری
۴ – سرکار خانم دکتر مرضیه وحید دستجردی        وزیر بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی
به علاوه پس از انقلاب نیز زنان در مقام هایی همچون نمایندگی شوراهای اسلامی شهر و روستا ، نمایندگی مجلس ، شهرداری و فرمانداری دست یافته اند.
زنانی که در جهان در گذشته یا حال به مقام ریاست جمهوری رسیده اند :
۱ – خانم ایزابلا پرون                        رئیس جمهور آرژانتین
۲ – کورازون آکینو                        رئیس جمهور فیلیپین
۳ – خانم مری رابینسون                        رئیس جمهور ایرلند
۴ – خانم چاندریکا باندارانایکه                رئیس جمهور سریلانکا (سیلان)
۵ – خانم ویولتا چامورو                        رئیس جمهور نیکاراگوئه
۶ – خانم تاریا هالونِن                        رئیس جهمور فنلاند
۷ – خانم کریستینا فرناندِز                        رئیس جمهور آرژانتین
۸ – خانم دیلما رُسِف                        رئیس جمهور برزیل
۹ – خانم گلوریا آرویو                        رئیس جمهور فیلیپین
۱۰ – خانم میشل بَچلِی                        رئیس جمهور شیلی
۱۱ – خانم رزا اُتان بایو                        رئیس جمهور قرقیزستان
۱۲ – خانم پراتیبا دِوی سینگ                رئیس جمهور هند
۱۳ – خانم ویگدیس فینبوگادوتیر                رئیس جمهور آیسلند
۱۴ – خانم نینو بوردِژ آنادزِه                رئیس جمهور گرجستان
۱۵ – خانم مِگاواتی سوکارنو                رئیس جمهور اندونزی
۱۶ – خانم ماریا الیزا موسکوزودی آریاس        رئیس جمهور پاناما
۱۷ – خانم واریا وایک فرایبِرگا                رئیس جمهور لیتوانی
۱۸ – خانم رُز دریفوس                        رئیس جمهور سوییس
۱۹ – خانم جانت جاگان                        رئیس جمهور گینه
۲۰ – خانم رُزالیا آرتگا سرانو                رئیس جمهور اکوادور
۲۱ – خانم رُز پِری                        رئیس جمهور لیبریا
۲۲ – خانم مری مک آلیس                رئیس جمهور ایرلند
۲۳ – خانم اِرتا پاسکال تروییلوت                رئیس جمهور هاییتی
۲۴ – خانم کارمِن پریرا                        رئیس جمهور گینه ی بیسائو
۲۵ – خانم آگاتا باربارا                        رئیس جمهور مالت
۲۶ – خانم سیلویا گوییلر تجارا                رئیس جمهور بولیوی
۲۷ – خانم سوهباترین یانجما                رئیس جمهور مغلستان
۲۸ – خانم رُزا زافرانی                        رئیس جمهور سان مارینو
۲۹ - خانم سیلوی کینگی                        رئیس جمهور بروندی
و حدود ۱۰ زن رئیس جمهور دیگر.
زنانی که در جهان در گذشته یا حال به مقام معاون اولی ریاست جمهوری دست یافته اند :
۱ – خانم ووآیی                                معاون اول رئیس جمهور چین
۲ – خانم لورا چینچیلا                        معاون اول رئیس جمهور کاستاریکا
و...

زنانی که در جهان در گذشته یا حال به مقام نخست وزیری رسیده اند :

۱ – خانم سیریماوو باندارانایکه                نخست وزیر سریلانکا (سیلان)
۲ – خانم ایندیرا گاندی                        نخست وزیر هند
۳ – خانم بی نظیر بوتو                        نخست وزیر پاکستان
۴ – خانم گُلدا مایر                        نخست وزیر رژیم صهیونیستی
۵ – خانم مارگارت تاچر                        نخست وزیر انگلستان
۶ – خانم خالده ضیاء                        نخست وزیر بنگلادش
۷ – خانم شیخ حَسینه                        نخست وزیر بنگلادش
۸ – خانم گِروهارلِم برونتلند                نخست وزیر نروژ
۹ – خانم تانسو چیلَر                        نخست وزیر ترکیه
۱۰ – خانم هانا سوچوکا                        نخست وزیر لهستان
۱۱ – خانم کیم کامبل                        نخست وزیر کانادا
۱۲ – خانم هلن کلارک                        نخست وزیر نیوزیلند (زلاندنو)
۱۳ – خانم آنجلا مِرکل                        صدر اعظم (نخست وزیر) آلمان
۱۴ – خانم جولیا گیلارد                        نخست وزیر استرالیا
۱۵ – خانم یولیا تیموشِنکو                        نخست وزیر اوکراین
۱۶ – خانم زینایدا گِرِتسیانی                نخست وزیر مولداوی
و...

زنانی که در جهان در گذشته یا حال به مقام ریاست مجلس رسیده اند :
۱ – خانم نانسی پلوسی                رئیس مجلس نمایندگان آمریکا
و...

زنانی که در گذشته یا حال به مقام وزارت امور خارجه رسیده اند :
۱ – خانم تانسو چیلَر                وزیر امور خارجه ی ترکیه
۲ – خانم مارگارت بِکِت                وزیر امور خارجه ی انگلستان
۳ – خانم میشل آریو ماری        وزیر امور خارجه ی فرانسه
۴ – خانم کاترین اشتون                مسئول سیاست خارجی کل اتحادیه ی اروپا (همان وزیر امور خارجه ی اتحادیه ی اروپا)
۵ – خانم تِزیپی لیونی                وزیر امور خارجه ی رژیم صهیونیستی
۶ – خانم مادلین آلبرایت                وزیر امور خارجه ی آمریکا
۷ – خانم کاندولیزا رایس                وزیر امور خارجه ی آمریکا
۸ – خانم هیلاری کلینتون                وزیر امور خارجه ی آمریکا
۹ – خانم آنا لیند                وزیر امور خارجه ی سوئد
و...
زنانی که در جهان در گذشته یا حال به ریاست احزاب بزرگ دست یافته اند و یا رهبری مبارزات را بر عهده گرفته اند :
۱ – خانم مِلینا مرکوری        یکی از رهبران اصلی مبارزه بر علیه حکومت دیکتاتوری نظامی در یونان که بعد ها پس از شکست حکومت دیکتاتوری ، به مقام وزارت فرهنگ یونان دست یافت.
۲ – خانم آنگ سان سوچی        رهبر مخالفان حکومت دیکتاتوری نظامی برمه (میانمار)
۳ – خانم سونیا گاندی                رهبر حزب بزرگ کنگره ی هندوستان
۴ – خانم رُزا پارکس                یکی از رهبران مهم جنبش مدنی آمریکا و هم رزم دکتر مارتین لوتر کینگ
۵ – خانم تِزیپی لیوین                رهبر حزب بزرگ کادیما در رژیم صهیونیستی
۶ – خانم سِگولن رویال                رهبر حزب بزرگ سوسیالیست فرانسه
۷ – خانم گراشا ماشال                فعال بزرگ حقوق بشر در کل قاره ی آفریقا
۸ – خانم بدیعه قدیر                رهبر اویغورهای استقلال طلب در غرب چین
و...
در آماری که در سال ۱۹۹۶ یعنی ۱۵ سال سال پیش در مورد میزان حضور زنان در سطح مدیریت های کلان کشورها منتشر شد ، پیش از ۱۰۰ زن در جهان ، وزارتخانه های حساس کشورهایشان را در دست داشتند. وزارتخانه هایی نظیر وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع ، وزارت اقتصاد و... . قطعاً این آمار پس از ۱۵ سال، افزایش نیز یافته است. مثال های فوق تنها گوشه ای از ظرفیت و توانایی زنان را در عرصه های مهم اجتماعی و سیاسی نشان می دهد.
در پایان ضمن تبریک ۸ مارچ( روز جهانی زن) به تمامی بانوان ، آرزو مندم تا روزی فرا رسد که در سراسر جهان زنان بتوانند آزادانه و بدون هیچ سد ومانعی از تمامی توانایی های خود در تمام عرصه های مورد علاقه خویش استفاده کنند. پایان این نوشتار را با شعری از بانو ژاله اصفهانی شاعر نامدار معاصر کشورمان مزین می نماییم.
ز هیچ سنگی و سدی دگر ندارم باک
که سیل سد شکن ام
و در مسیر جهان
جاریِ هماره من ام
که مادرم
که زن ام
سوده حامد توسلی
۱۷ اسفند ۱۳۸۹
۸ مارچ ۲۰۱۱
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد