(امنیت)
امنیت
چیست؟ چه مفهومی دارد؟چگونه است؟به طورکلی هر انچه که باید از امنیت بدانیم؟
نمی خواهم امنیت را تعریف کنم زیرا نمی خواهم در واد ی ماهیت شناسی غرق شوم و دور خود بچر خم و با کلمات باز ی کنم .
ولی نیم نگاهی می اندازیم که وقتی میگوییم امنیت به چه چیزی اشاره و به ذهن چه چیز ی متبلور می شود.اگر از فردی بپرسید امنیت چیست؟وشما چه زمانی احساس امنیت می کنی جوابهایی به اندازه بشر به دست می اوری زیرا هر فردی از امنیت چیزی می گوید و لی در کل تمامی افراد در مواردی با هم اشتراک دارن و ما به مشترکات نظر داریم.
می گوییم که امنیت یعنی خیال اسوده احساس خطر نکردن ارام زیستن.میگوییم امنیت هم روانی است هم جسمی.می گوییم امنیت یعنی کسی یا چیزی به ما اسیب وارد نکند بیشتر نیز به لحاظ جسمی منظورمان است.
می توانیم برای انها مثال بیاوریم جنگ ضد امنیت است زیرا در جنگ جانمان به خطر می افتد یعنی امنیت نداریم یا فرضا با پراید 180 سرعت در جاده دو طرفه امنیت مارا به خطر می اندازد یا اگر قرار بود مادرمان از تهران ساعت 12 بیاید 5 ساعت دیر کند امنیت روانی ما بر هم می خورد یا هر روز قیمت های مایحتاج زندگی بالا برود امنیت روانی ما مختل می شود .
با این نوع ترسیم از وضعیتی که هر کس به ما می گوید می توانیم بفهمیم امنیت چیست گرچه نتوانیم ان را تعریف کنیم پس زیاد مهم نیست که تعریفی از ان ارائه دهیم همین که می فهمیم بر سر مسائلی از امنیت و مفهوم ان همه فکر می کنیم می توانیم بحث خود را به جلو ببریم .
حال به اینجا می رسیم که همه امنیت را دوست دارن و می خواهند روح و جسمشان در امنیت باشد در دنیای مدرن گفته می شود که هر انسانی حق امنیت دارد پس انسان حق دارد که امنیت داشته باشد و این جزئ حقوق انسانی او است .
امنیت برای همه انسانها بدون هیچ عامل تبعیضی حق او است نمی توانیم بگوییم که فردی که سیاه پوست است نباید درامنیت باشد یاحق امنیت ندارد یا کسی که دارای اعتقادات خاصی است یا فردی که دیندار نیست یا اصلا خدارا قبول ندارد یاکودک ناقص العقل است همه و همه با هر شرایط و وضعیت انسانی حق دارد که درامنیت باشد.
دور نمایی از امنیت را بدست اورده ایم و فهمیدیم که هر انسانی جدا از هر تبعیضی باید امنیت داشته باشد و این حق ذاتی اواست.چالشی که وجود دارد این است که به طور مثال در جنگ همه توافق داریم که در امنیت نیستیم ولی در جاهایی تشخیص کمی سخت می شود مثلا در جاده ای پر پیچ و خم در حال حرکتیم و من می گویم با این ماشین و این سرعت و این جاده ما در امان نیستیم و احتمال تصادف وجود دارد ولی شما می گویید که نه جاده و ماشین و سرعت متناسب است و ما امنیت کافی داریم.چه باید کرد ؟به نظرم می رسد در بسیاری از موارد علم به کمک ما می اید وحد وحدود امنیت را برای ما روشن می کندمثلا علم به ما اموخت که فلان ماده با فلان ماده ترکیب شود انفجار رخ می دهد و ما در امان نیستیم در گاهی از موارد دیگر نیز تجربه انسانی این رابه ما اموخته مثلا زلزله. انسان با 2.3بار تجربه اموخت که باامدن زلزله در امان نیست.
پس علم و تجربه و تاریخ انسانی در بسیاری ازموارد به کمک ما امده است در دنیای مدرن چیز دیگری نیز به ان اضافه شده است و ان توافق عمومی .قانون و دموکراسی است مثلا کلاهبرداری که ما در یک توافق عمومی به این نتیجه رسیده ایم که به امنیت ما ضربه خواهد زدپس ان را جرم دانستیم و قابل مجازات .
امنیت را می توان به دو نوع تقسیم کرد یکی امنیت فردی دیگری امنیت جمعی .دراین نوشتار ما از هر دوی ان سخن می گوییم وهر جا که احساس کردیم که باید برای هر یک توضیح جداگانه بدهیم مطلب را روشن می کنیم.تا به اینجا رسیدیم که مفهومی از امنیت را برای ما روشن شدو اینکه چگونه باید از ضد ان تفکیکش کنیم و ابزار ما چیست.اما قضیه به همین سادگی نیز نمی باشد درست است که در بسیاری از موارد می توان امنیت را از ضد ان تمییز داد ولی در مواردی واقعا این تفکیک مشکل است و جنجالهای بسیاری افریده است
.تاریخ و تجربه و علم کمک بسیاری می کند توافق عمومی که بعد از این با ان بسیار کار داریم نیز ما را یاری می دهد.
بسیاری از مسائل براحتی جنگ و صلح نیست که بدانیم کدام ضد امنیت است و کدام خود امنیت؟فرض کنید که فردی دوست دارد که از مرز بگذرد و به عراق برود علم در اینجا به ما کمک نمی کند تجربه نیزحرفی نمی زند اینجاست که می گویم توافق عمومی مهم است و ما با ان بسیار کار داریم این رضایت جمعی به ما می گوید نه.امنیت به خطر می افتد هرج و مرج می شود و در امان نیستیم.
می بینیم که حدود و ثغور امنیت را توافق عمومی و رضایت عامه نشان می دهد در این جا عنصرینهانی نهفته است که روی دیگر سکه امنیت است .بعد از کمی توضیح در مورد ان بر می گردم به همین حد و حدود امنیت و نحوه تعیین ان.
ازادی روی دیگر سکه امنیت است.ازادی است که پردها را کنار می زند و امنیت را برای ما روشن می کند اگر ما بخواهیم بگوییم که این مسئله به امنیت ما لطمه نمی زند می گوییم ما ازادیم و کسی که می خواهد امنیت داشته باشد باید ازادیش محدود شود .افراد دیگری می گویند که نه ازادی مانع امنیت نیست و ان حربه ی است که شما ازدای را محدود کنید.
حجاب زنان را در جامعه خود بنگریم بعضی از زنان می گویند کم ما ازادیم در پوشش خود و می خواهیم راحت بیرون بیاییم استدلالشان در بودن ازادی انهاست مخالفان می گویند که شما با ازادیتان امنیت جامعه را به خطر می اندازید و ان را به چالش می گیریدیا در رفتن خانمها به استادیوم انها می گویند ما ازادیم برای رفتن و مخالفان می گویند شما امنیت را مختل میکنید نه تنها امنیت جامعه را بلکه امنیت خود را .
بنابراین می بینیم که موضوعهایی به وجود می اید که واقعا معلوم نیست که امنیت به خطر می افتد یانه؟ مثلا کسی که با فرزندش بد رفتاری می کند افرادی می گویند که فرزند امنیتش در خطر است و باید امنیت او را تامین کرد اما مخالفانی می گویند که نباید فرزند را از والدین جدا کرد .در مسائل امنیت ملی و منافع ملی نیز تضاد ارا بسیار است فرض کنید که اصلا مشخص نیست که ترکیه چه سیاستی در قبال سوریه بگیرد برای امنیت مردمش بهتر است ؟ همین سیاست یا انچه که مخالفان می گویند؟.
می بینید که از خرد و کلان به تفاوت دیدگاه می رسیم نه می توانیم ان را با تجربه و نه با علم حل کنیم
اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید که هر انسانی حق امنیت دارد چرا این موضوع بدیهی را می گوید زیرا که در زمانها ی قدیم عواملی از جمله نزاد و مذهب و رنگ و جنس و عقیده و... حق امنیت را از کسانی گرفته بود و براحتی به علت رنگ سیاه فردی او دیگر امنیت نداشت و انی احتمال تجاوز به امنیتش بود. .برده بود و امنیت برای زندگی نداشت . اندیشمندان و روشنفکران سالیان درازی وقت و زحمت صرف کردند تا برای تمام جهان بفهمانند که انسان حق امنیت دارد و این حق او بالذات انسانی است ما امروز دیگر با ان چالش روبرو نیستیم ولی همچنان با مشکلات بالا روبه روییم و نمی دانیم کدام امنیت است؟ و به نفع ما؟و کدام نیست ؟و به ضرر ما؟ابزارتجربه و علم نیز که دیگر نمی تواند دراین گونه مسائل مارا یاری کند .
حال می رسم به مطلبی که در بالا گفتم . ان توافق عمومی و رضایت عامه است.مشکل ما را در این که چگونه بفهمیم امنیت در کجاست ؟و موضوعهای مورد مناقشه را برای ما روشن می کند همانا توافق عمومی و رضایت عامه است.چون ابزار دیگری در دست نداریم و اگر هم باشد به اندازه ان کارامد نیست.
اگر نمی دانیم که والدینی که کودکشان بد رفتاری می کنند به امنیت ضربه می زندیا نه؟(امنیت فردی و اجتماعی)باید به عموم مردم رجوع کنیم و ببینیم اکثریت چه می گویند و ان را اعمال کنیم(در اینجا ما کاری با مکانیسمهای رسیدن به توافق عموم نداریم جایش در بحثهای دموکراسی است).
دراخر می خواهم این را بگویم که امنیت مفهوم پیچیده و مبهمی است به مانند عدالت یا ازادی و... و راه رسیدن به حدود و ثغور ان و روشن کردن هر چه بیش تر ان چاره ای جز رجوع به نظر مردم و توافق نداریم .
پایان