ملاله یوسف زی و حق اموزش دختران

ملاله یوسف زی  و حق  اموزش دختران

ملاله یوسف زی  و حق  اموزش دختران

ملاله یوسف زی(دختری که  می خواهد همه دختران درس بخوانند)

ماجرا.

دختری به نام ملاله یوسف زی در شمال پاکستان  زندگی می کرد.15 سال داشت. و از سن 11سالگی شروع به فعالیتهایی برای درس خواندن دختران در پاکستان مخصوصا قسمت شمالی ان که طالبان نفوذ گسترده ای دارد کرد.و چند وقتی نیز در یک صفحه مخصوص در BBCمطلب  می نوشت درباره روزهایی که بر انها می گذرد و نمی توانند درس بخوانند به خاطر تهدیدات  و حملات طالبان به مدارس و دختران و خانواده هایشان.

چند روز پیش طالبان در یک  حمله به اتوبوس حامل دختران مدرسه او را از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار دادند.

در بیانیه طالبان امده است که او را به خاطر اینکه با دشمنان اسلام  همکاری می کند مورد حمله قرار دادیم.چند تک تیرانداز حرفه ای  از چند مدت پیش برای کشتن او در این منطقه بودند  تا بالخره  به او شلیک کردند.

قبل از این ماجرا چند مدتی پیش طالبان در این منطقه اعلام کرده بود که دختران نباید به مدرسه بروند چون  اموزش و مدرسه یک چیز غربی است .تقریبا 150000نفر از دختران شمال پاکستان مدرسه را از ترس طالبان و حملات انها ترک گفتند  و در خانه نشستند.

چند مسئله پیرامون این ماجراوجود دارد که بسیار برای من جالب است که می خواهم شما را نیز در ان  شریک کنم .

1.چرا طالبان این دختر را مورد حمله قرار داده است؟ایا همانطور که ادعامی کنند به خاطر همکاری با دشمنان اسلام ؟یا دلایل دیگری دارد؟

2.چرا طالبان  از اموزش دختران  جلوگیری می کند؟ صرفا به خاطر غربی بودن ان ؟یا دلایل دیگری را نیز می توان تصور شد؟

طالبا ن همانطور که می دانیم افرادی هستند مسلمان و عمدتا  اهل تسنن و  در کشورها ی اسلامی پاکستان و افغانستان دارای جایگاه و طرفدار و همصدا هستند.در افغانستان چند صباحی در اواخر دهه 90میلادی حکومت کردند.این افراد دارای تفسیر خاصی از اسلام هستند که این به نظر من موضوع مهمی نیست زیرا هر فرد مسلمانی در سراسر جهان شاید تفسیرش از اسلام متفاوت با دیگران  باشد.

گروهی سنی هستند گروهی شیعه  انها نیز به انواع و اقسام مختلف تقسیم شده اند .این اهمیتی ندارد که من مسلمان  با شما در عقاید اسلامی اختلاف داشته باشیم بسیار ی در کوچه و خیابان می بینم که می گویند انها ظاهر اسلام را می بینند واسلام را این طور شناخته اند.

اگر نظرات و افکار طالبان را بخوانیم  و بدانیم می بینیم که بسیاری در ایران نیز این گونه می اندیشند چند تن از همسایه خودم  همین افکار را دارند  یکی از انها دخترش تا دبستان درس خواند بعد از نگذاشت که او به مدرسه برود  .استدلالش این بود که برای دخترهمین هم این کافی است در 16سالگی نیز او را شوهر داده است(بگذریم که الان کارشان به طلاق کشیده شده است).

بنابراین بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان مانند انها می اندیشند حتی در جایی دیدم که گروهی از  رانندگان تاکسی در تگزاس افرادی که سگ به همراه دارن  سوار  تاکسی خود نمی کنند به این استدلال که  تاکسیشان نجس می شود.می بینید مسلمانان زیادی با تفکر طالبانی در جهان هستند و در اطراف خودمان نیز یافت می شوند اما نکته اساسی در این است که طالبان می گوید که  .من برای این اندیشه حاضرم جنگ کنم و بکشم یا بمیرم.یعنی باید مسلمانان دیگر تفکر مرا بپذیرند وگرنه بهایش سختگیری و کشتار است.

این تفاوت مسلمانی طالبان با دیگر مسلمانان است.بسیاری از اعتقادات طالبانرا دور و اطراف خود می بینیم .اما انها حاضر نیستند اعتقادشان را به ما تحمیل کنند  و برای ان ما را بکشند یا بمیرند.

در نواحی شمالی پاکستان طالبان اعتقادات خود را به مردم منطقه تحمیل می کند و اگر انها نپذیرند  مجازات سختی در انتظارشان است.

بر گردیم به ماجرای  پیش امده.طالبان با اموزش مخالف نیست.طالبان می گوید اموزش اسلام و اعتقادات ما باید به دختران داده شود و این اموزشها در مدارس جدید  غربی است.ریاضی و انگلیسی و علوم و..اینها غربی است و باید  دخترها نخوانند و در خانه نشسته  قران  فرا بگیرند و زود شوهر کرده به همسرشان برسند و چندین بچه بیاورند و جمعیت مسلمانان را گسترش دهند.

این خلاصه اعتقادات انها در باره دختران و زنان است.

دو دلیل طالبا ن زا وا می دارد که انها دختران را تهدید کنند که اگر به مدرسه بروند خود و خانوادهایشان را مورد مجازات قرار می دهند.

 1.این است که واقعا طالبان اعتقاد دارن که زنان باید در خانه بمانند و درس نخوانند اموزش نبینند به شوهرشان برسندو...به این نوع تفکر ایمان دارند و میگویند  در قران و سیره پیامبر  بوده است مثلا زنان را در خانه براحتی مورد ضرب وشتم قرار می دهند می گ در قران امده است  صدای زن در رادیو  و چهره او در تلویزیون  حرام است و نباید باشد چون در زمان پیامبر این گونه بوده است(گفتم که هست در جامعه و کنار ما از این تیپ ادمها ولی انها حاضر به تحمیل ان به دیگران نیستند و نهایت در باب دختر و خواهر و مادر و همسر خود روا می دارند)

2.طالبان از اینده می هراسند زیرا با دیدن اینکه بعد از تحصیل دختران در مدارس  و فرا گرفتن علوم جدید انهانا داناتر می شوند از اسلام دور می شوند مفسد رقاص هرزه گناهکارودر نهایت از دین خارج می شوند .وظیفه خود میدانند که انها را از این راه باز بدارند .

یکی از موضوعات جالب این است که هر انچه از ابزار غرب  به نفع  منافعشان است استفاده می کنند .ماشین اسلحه و...غربی است اما انها حرام نمی دانند و از انها بهره کافر را می برند .بعد از کشته شدن بن لادن  فیلمی که از او منتشر شد او در خانه ماهواره داشت و در حال تماشای  ان بود .برای خود ماهواره دارد ولی برای مردم رادیو را حرام می کرد.

در زمانهای قدیم در ایران اواخر قاجار مدارس جدید تازه در چند جای ایران ایجاد شده بود .بسیاری از افراد  به ان اعتراض می کردند وبچه های خود را  از ان محروم می کردندکمتر دیده شد افرادی سلاح برداشته و اگر کسی  فرزندش را به انجا می فرستاد مورد حمله  و خشونت قرار بدهد .پراکنده در گوشه کناری مدارس اتش زدند و خشونت ورزیدند ولی سالها بعد به روند عادی زندگی  ایرانیان بدل شد.

این دختر در شمال پاکستان  از دخترها در مقابل طالبان حمایت می کرد و خواستار حمایت همه از این  هزاران دختری بود که می خواستند به مدرسه بروند بیاموزند و در این دنیا راحت اسوده و با وقار زندگی کنند.تیر کج فهمی و نادانی عده ای مرتجع بر سر دختر فرو رفت تا باز هم جهالت هر چه بیشتر خود را در این  دنیا اشکار کند.

چیز جالب دیگری نیز به ذهنم رسید که قبل از یایان بنویسم.

امروز خواندم که حمایت اندکی از این دختر در پاکستان و افغانستان شد .با وجود اصابت گلوله به او ان جنان راه پیمایی علیه طالبان صورت نگرفت.می توانم راحت این را بفهمم که این دختر که برای اموزش دختران تلاش می کند و همینطور افرادی که برای حقوق بشر در خاورمیانه فعالند چقدر تنها هستند.

همینطور بسیار خوشحالم که در ایران کشورم این مسائل جا افتاده است هر سال مهر دختران و پسران با شور و اشتیاق به مدرسه می روند و علم می اموزند دیدن اینکه هر روز صبح به مدرسه می روند و ظهر بر می گردند  ارامشی بی انتها در من به وجود می اورد.65درصد دختر در دانشگاهها هستند این  باعث خرسندی است .

دراخر امیدوارم این دختر ملاله یوسف زی  سلامتی خود را دوباره باز یابد و سالیان سال در راه هدفش (حق اموزش دختران)فعالیت کند و روزی ببیند که این مسئله به امری عادی در پاکستان و افغانستان بدل شده است.

پایان