humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی مقدم بر دموکراسی وحقوق بشر

توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی  مقدم بر دموکراسی وحقوق بشر

توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی  مقدم بر دموکراسی وحقوق بشر

توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی . به معنای اینکه انسان در اجتماعی که در ان زیست می کند دارای  حداقل های  زندگی از خوراک و پوشاک و مسکن و کار و همینطور لذت متناسب با ان برخوردار باشد.مثلا ما می گوییم که مالزی توسعه یافته تر از عراق استبه این معنا که در مالزی افراد بهتر  می خورند بهتر می پوشند مسکن  متناسب انسانی وجود دارد و همین طور شغل های  تولید ی و تجاری برای کلیه افراد تا اندازه ای فراهم است  و بالعکس در عراق مشکل  تهیه خوراک برای بیشتر جامعه  و همینطور پوشاک و مسکن و  شغل  وجو دارد.شاخص دیگر ادغام شدن  در تجارت جهانی و رقابت  های  جهانی است.مثلا کشورها اقتصادشان در هم تنیده شده است جدای از جهان نیستند محصور در کشور خود نشده اند.درهای   خود را بروی جهان باز کرده اند .رفاه اجتماعی به معنای سواد در جامعه  و راحتی رفت و امد و مسافرت و زندگی  لذت بخش

بنابرین قضاوت عمومی  برای ما در باب توسعه کافی است  باز هم می توان مثال زد مثلا اینکه ترکیه برای میزبانی المپیک تقاضا داده است حداقل 1میلیون ایرانی سالانه برای گردش و تفریح به انجا می رودترکیه نفت و گاز ندارد و...در نظر عموم ترکیه کشوری  در حال توسعه و بهتر از کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان و پاکستان است.

می بینید که با همین قضاوتی که در ذهن عامه است میتوان فهمید که مردم به چه چیزهایی توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی می گویند.

دموکراسی به معنای  روشی از حکومت که انسانها حق انتخاب حاکمان و نقد و عزل انها را دارند.برای حق انتخاب ساز و کار حزبی دارند و تمامی ارکان انتخاب حاکمان  وجود دارد. برای نقد ان دارای ازادی بیان هستند و برای ابراز ان مطبوعات و رسانه ازاد دارند  ودر نهایت  برای عزل حاکمان احتیاجی به کودتا و انقلاب نیست و با ساز و کارهای انتخاباتی حاکم  را عزل می کنند.این معنا را می توان دموکراسی حداقلی بنامیم.

دموکراسی حداکثری به معنای تمام امور بالا بالعلاوه یک  حقوق بشر قوی. ازادی بیان و عقیده و دین ونشر ان به طوری که کسی نتواند جلویش را بگیرد.ازادی اقتصادی .عدم دخالت دولت در پایین ترین سطح خود ازادی جنسی و ازادی بدن.ازادی های سیاسی در بالاترین  حد خود.حقوق حیوانات و طرفداری از محیط زیست در سطحی بالا.

با یک مثال دموکراسی حداقلی را از  حداکثری ان تفکیک می کنم کشور هلند را با کشور پاکستان مقایسه کنید در پاکستان ریس جمهور و نخست وزیر و مجلس  تمامی انها توسط مردم انتخاب می شوندسازوکارهایی برای انتخابات وجود دارد در روزنامه های انجا به نقد دولت می پردازند به انها حمله می کنند و در نهایت با همان سازوکار انتخاباتی  ریس جمهوری دیگر بر می گزینند  و مجلسی  متفاوت گاهی هم نمی شود کار به یک کودتاهی هم می رسد نه انچنان که کشور را ویران کند قوه قضاییه مستقلی هم دارد که  اگر نخست وزیری یا ریس جمهور این طور نیست که هر کاری بکنی این نهاد مستقل بر شما قدرت دارد.در نهایت یک وضع حداقلی وجود دارد که کار به انقلاب و کودتا و جنگ داخلی  و کشت و کشتار برای تغییر این  حاکمان به حاکمان بعدی نباشد.در کشوری که تغییر حاکمان قدرتمند کشور به طور کلی با حاکمان دیگر با تفکری متفاوت  با جنگ و خونریزی  نباشد می گوییم دموکراسی حداقلی وجود دارد درپاکستان شما هر حرفی را نمی توانید بزنید ازادی بیان به ان صورت وجودندارد ازادی دین که اصلا.بقیه حقوق انسانی در پایینترین وضع خودحتس حق اموزش در بعضی از نقاط پاکستان از افراد دریغ می شود و کمک دولتی نیز به ان می شود.به هلند برسیم کشوری که دموکراسی و حقوق بشر در بالاترین وضع خود حاکمان براحتی جابجا  می شوندقوه قضاییه مستقل درباب حقوق بشر هم سرامد کشورهای دنیا.

با شناختن توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی ومنظور من از دموکراسی حداقلی و حداکثری به این مسئله می خواهم برسم که  توسعه در هر کشوری راه را برای دموکراسی از نوع حداقلی ان باز می کند و کشورهایی که گام در مسیر توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی  می گذارند در نهایت باید حداقلی از دموکراسی را ایجادکنند زیرا ان توسعه و رفاه  از حاکمان  توسعه سیاسی را طلب  می کندکه همانا دموکراسی می باشد.

ما می خواهیم در عالم واقع  صحبت کنیم و نظزیات  و انچیزی که ارزوی ما است را به کناری می نهیم .

دلیل اینکه  توسعه و رفاه را مقدم بر دموکراسی از نوع دوم ان می نهم و حتی در اکثریت مواقع ان را از نوع  اول نیز در اولویت  می دانم  تجربه تاریخی است.

کشورهای جنوب شرقی اسیا  نه دارای دموکراسی از نوع اول بودند وبالتبع  نه دموکراسی از نوع دوم .ولی در رقابت  اقتصادی و توسعه و رفاه اجتماعی با  کشور چین و الهام از کشورهای اروپایی والبته  تقویت امریکا(امریکا در زمانی که  چین به بمب اتم دست پیدا کرد برای اینکه  مسابقه تسلیحاتی در منطقه شکل نگیرد به تقویت متحدان خود در منطقه دست زد و هر چه بیشتر در صدد برامد که  کشورهای  جنوب شرقی به  اقتصاد بهتری نسبت به چین برخوردار باشند)به یک توسعه پایدار  رسیدند  و در این میان با گذشت زمان و این درهم تنیدگی با دنیای متمدن  حکومت های  انان درمعرض ازمون  قرار داد. .امروزه گرچه دموکراسی های انان  را نمی توان حداکثری تلقی کرد و لی انان خود را در مقایسه با چین در وضع مطلوبتری  می دانند و همینطور دنیای غرب نیز انها را با  کشور چین مقایسه می کندو درباب دموکراسی  انها را می ستاید و برای بهتر شدن کمک می کند.

کشورهای جنوب شرقی نشان بارز از این هستند که توسعه و رفاه اجتماعی که توام با  غرق شدن در نظام اقتصاد بین الملل است  می تواند راهی به سوی دموکراسی پایدار ایجاد کند.

حالا به این می پردازیم که چرا به توسعه  اقتصادی و رفاه اجتماعی کشور به  توسعه سیاسی دست پیدا می کند ؟دلیل اینکه حل شدن در اقتصاد جهانی مبادله تجارت با جهان  و رفتن به سوی بهتر شدن  رفاه  عمومی  دموکراسی به ارمغان می اورد ؟و مردم جهان را به حقوق بشر نزدیک تر می کند چیست؟

1.به خاطر ایجاد طبقه متوسط که شالوده نظام دموکراتیک است.در یک نظام دیکتاتوری و سنتی و توسعه نیافته  گروه کمی از مردم در بیشترین امکانات  هستند که غالبا  قدرت را در دست دارند یا جیره خوار حکومت به شمار می رونددر طرفی دیگر اکثریت مردم در فقر نسبی و مطلق به سر می برند و همیشه برای مایحتاج زندگی خود زیر فشار فزاینده  اند   .با توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی از  فقرا کم شده و جامعه متوسط پدید می اید  کارمندان  و معلمان که حقوق  خوبی دارند  مهندسان و دکترها و کلا و قضات و بیشترین قشر طبقه متوسط نیز افرادی هستند که فعال  اقتصاد تولیدی هستند.طبقه متوسط  چرخهای اقتصاد را می چرخاند تولید در دست اوست  بیشترین مالیات را می دهدو حاکمان  برای زندگی بهتر جامعه به انها محتاجند.این طبقه در اینده نزدیک می گوید من تولید می کنم اقتصاد را من می چرخانم مالیات من می دهم پس من  باید حکومت کنم و حاکمان را بر گزینم.اتفاقی که در اروپا هم به نظرم رخ داد  با  صنعتی شدن اروپا و پدید امدن  طبقه متوسط  کم کم قدرت را از دست پادشاهان و دیکتاتورها ستاند مجلس  عوام و لردهای انگلیس نمونه ای ناب از این گونه تحولات است(به طور کلی دموکراسی در انگلیس)

 

2.ایجاد فضای ازادی برای فعالیت اقتصادی که نوعی از ازادی را در جامعه ایجاد می کند و ان ازادی اقتصادی است که می تواند  طبقه متوسط را به سمت ازادی های دیگر سوق دهد.فعالیت اقتصادی بهبدون ازادی در ان معنایی ندارد  شما بایدازاد باشید که رقابت کنید در داخل کشور  و بیرون کشور  .اگر کشوری می خواهد پیشرفت اقتصادی کند باید ازادی های اقتصادی را  به  طور کامل بدهد باز هم از کشورها مثال می زنم چین و ترکیه .شما در چین  هر نوع ازادی اقتصادی که بخواهید موجوداست  در ترکیه نیز با تمام دنیا  در ارتباطید و براحتی می توانید فعالیت اقتصادی بکنید.در ترکیه  و چین از  اموال شما محافظت می شود و به شما می گویند هر چه می توانی پول در بیاور.به دست اوردن ثروت تبلیغ می شود .در کشور کره شمالی بر عکس است  اقتصاد در دست دولت است و شما اصلا میل به کار ندارید رقابت نیست ازادی اقتصادی نیست  مراوده با جهان نیست (در جای جای ترکیه فرودگاه وجود دارد روزی هزاران پرواز خارجی در ترکیه است از ایران به استانبول می رفتم چند ساعتی تاخیر در پرواز شد تابلو اطلاعات پرواز را می خواندم در 7.8ساعت بیشتر از 10پرواز در فرودگاه امام نبودان هم  2.3مورد به نجف 1مورد کابل3مورد دوبی و فقط یکی به لندن به تر کیه که رسیدم اطلاعات پرواز را مشاهده کردم در یک ساعت  حدود 30 پرواز  هر دو دقیقه یکی .ان هم تماما به کشورهای اروپایی و امریکا.به نظرم براحتی از فرودگاه می توان توسعه اقتصادی را مشاهده کرد .مثال دیگری یادم افتاد وقتی در انتالیا بودیم تمام شهر و ساحل پر بود از توریست های خارجی اروپایی امریکایی  شهرخارجی بیشتر از ترک ساکن داشت.رامسر هزاران برابر  انتالیا زیباست  ولی در تابستان در روزهای تعطیل  کنار ساحلش  مغازه دار خوابیده بود از بس که مشتری نداشت.معنای توسعه اقتصادی را اینجا متوجه می شویم)

 3.نظارت جامعه جهانی که امروزه یکی از ارکان نظارت بردموکراسی  به شمار  می رود .اهمیت فراوانی دارد  .جامعه  مدرن  اروپا و امریکا امروزه  اقتصادهای وابسته به جهان مدرن را به لحاظ وضع سیاسی در نظر دارند گرچه شاید بر منافع خود می نگرند اما در همین نیز  مطلوبیتی وجوددارد.با رشد اقتصادی و در هم تنیدگی با نظام بین الملل شمادیگر نمی توانید به افکار عمومی جهان درباره خودتان بی تفاوت باشیدرشد اقتصادی اینترنت و رسانه و جریان ازاد اطلاعات را به کشور شما می اورد و دیگر راهی برای فرار از ان ندارید نمی توانید حداقل دموکراسی را رعایت نکنید از ترس واکنش سرمایه گذاران و توریست ها و صندوق بین النللی پول بانکها و کشورهابر اقتصاد و برهم نخوردن وضع اقتصادی کشور به مقوله دموکراسی و حقوق بشر اهمیت می دهید

4.ارتباطات.مولفه ای که در گذشته نبود و امروزه اهمیت  بسیاری دارد .به علت توسعه اقتصادی  که لازمه اش  همین توسعه ارتباطات است  می توان به روند دموکراسی کمک کرد.ارتباطات هم حقیقی ان و هم مجازی .طبقه متوسط تشکیل شده  د ارتباط با جهان به علت توسعه اقتصادی پدید امده می توانند چیز های دیگری نیز بیاموزند ارتباطات حقوق بشر را به انها نشان می دهد زندگی با خواسه های نوین را اشکار می کند  .در دنیای  قدیم با مسافرت و برخورد فیزیکی  کشورهای بدبخت و غیر دموکراتیک با دنیای جدید اشنا می شدندولی امروزه با امدن  تلویزیون و رادیو و روزنامه و ماهواره و اینترنت  دیگر  لزومی به برخورد فیزیکی نیست حتی همان برخورد جسمی نیز امروزه براحتی امکان پذیر است(باور می کنید این مطلب را درهر ساعتی که می خوانید مجسم کنید 4ساعت بعد می توانید به فرانکفورت برسید فقط 4ساعت فاصله تا جایی که...چه دنیای عجیبی)

علاوه براین میتوان  راههایی دیگری را هم نام برد ولی مهمترین انها همین بود که گفتم.

موضوع دیگریکه میتوانم  توجه شما را به ان جلب کنم این است که مردم  امروز دنیا باتوجه به پیشرفت هایی که در دنیا می شودو سریعا به مردم می رسد خواسته های مردم در تمام جهان قبل از دموکراسی و حقوق بشر حداکثری ان توسعه یافتگی است نبودن فقر  رفاه بهتر زندگی  جالبتر .افرادی هستند که الان بر من خورده می گیرند که دموکراسی  مقدم بر اینهایست اگر حاکمان انتخابی نباشند برای ما پیشرفت و توسعه نمی اورند.

اول این را روشن کنم که من چه می گویم  من در باب کشورهایی صحبت می کنم که دیکتاتوری هستند مانند مصرمبارک و اردن وعربستان  و امارات  اما رشد و توسعه اقتصادی  را علاوه بر قدرتشان  می خواهند.  اقتدار طلب هستند نمی خواهند قدرت  را به  مردم واگذار کنند ولی   در عین حال می خواهند به رشد و شکوفایی به مانند اروپاییان  برسند می خواهند که در فقر نباشند می خواهند  در جامعه جهانی حضور داشته باشندزندگی بهتر و رفاه اجتماعی .اینها را در عین حفظ  صندلی قدرتشان می خواهند.

حکومت هایی که حاکمان انها  اصلا به مردم کاری ندارند. فقط حکومت و قدرت خودشان  مهم است و نه چیز دیگر. مثل صدام و زیمباوه کره شمالی کوباکه اصلا با دنیای مردن  و توسعه اقتصادی مشکل دارند فقر و بیسوادی را بیشتر دوست دارند.این حاکمان در دنیای جدید به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد.من با این گونه کشورها کاری ندارم و اینها کارشان با کرام الکاتبین است  و نسخه های متفاوتی برای هر کدام از انها پیچید .از نوع حاکمان بالا که گفتم قدرت  خود را می خواهند ولی با پیشرفت اقتصادی. کثیری از کشورهای جهان  این گونه اند.ما در مورد این کشورها سخن می گوییم.

در پایان  نوشته هایم  این نتیجه گیری را می گیریم که توسعه اقتصادی ورفاه اجتماعی  راهی به سوی دموکراسی وحقوق بشر باز می کند و می شود  در کشورهایی که خواهان توسعه در اقتصاد و رفاه هستند بدون انقلابات سنگین  جنگ و خونریزی  مسالمت امیز به دموکراسی  پایدار رسید.اگر مردم بتوانند حاکمان  زور گو را به جای به زیر کشیدن به سمت توسعه اقتصادی ببرند  و از انها  مطالبه فقر کمتر و  حل شدن در نظام بین الملل و تجارت جهانی  کنند با هزینه های کمتری  زودتر و ارامتر  به دموکراسی  مورد نظرشان می رسند.

(یک مطلبیدر اخر دارم کمی از سوتفاهم کم کنم حقوق بشر اهمیت دارد بسیار زیاد و به ان باید بپردازیم در هر زمان و مکان  و به هیچ بهانه ای نمی توان از ان گذشت ولی  باید را از هست جدا کنید ان چیزی را که ارزو دارید با چیزی که  در واقع موجود است قاطی نکنید در دنیای سیاست به یک دنیای اتوپیایی  ناندیشیدعملتان را بر این مبنا که  همه جهان را از الودگی ها پاک کنید منطبق نکنید که در نهایت به فاجعه می انجامد ان چه را که دارید و انچه را که می توانید به دست اورید در فکرتان بپرورید  امال و ارزوهایتان در همان قفسه سینه نگه دارید در سیاست خبرنگار روزنامه نگار نباشید  در سیایت ngoای نگاه نکنید از  حقوق بشر ودموکراسی دفاع کنید همیشه و همه جا .ولی در مقام عمل (هست ها) بنگرید نه( بایدها )وگرنه قدمی نمیتوانید در این راه بردارید.هر چند کوچک وهر چند ارام که به سوی دموکراسی و حقوق بشر می رویم ستایش کنید)

پایان   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد