humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

humanrights(حقوق بشر)

حقوق بشر بدون هیچ عامل تبعیضی برای تمامی انسانها می باشد و همه حق برخورداری از ان را دارند .

مبارزه با ختنه زنان و دختران

۶ فوریه برابر با ۱۷ بهمن روز جهانی مبارزه با ختنه ی زنان و دختران

سوده حامد توسلی وکیل پایه یک دادگستری

                                  به نام آفریدگار عشق و محبت


بی عدالتی ، حتی اگر تنها در مورد یک فرد اِعمال شود ، بی عدالتی است و باید با تمام توان در برابر آن ایستادگی کرد تا هم از تسری آن به دیگر افراد جامعه پیش گیری شود و هم نفس بی عدالتی از بین رود.
اگرچه ختنه ی زنان و دختران در کشور عزیزمان ایران تنها در بخش های محروم، دور افتاده و روستاییِ غرب و جنوب کشور رخ می دهد، اما این موضوع به هیچ وجه نمی تواند سکوت حاکم در مورد این موضوع را در بین حقوق دانان ، فعالین اجتماعی و دانشگاهیان کشور توجیه کند.

حتی اگر یک دختر یا یک زن ایرانی در سال ، بدون رضایت خویش قربانی این عمل شود باید در کنار آن قربانی ایستاد و داد سخن بر آورد. حال آنکه این رسم کهنه همچنان در مقیاسی نگران کننده در برخی از مناطق کشور اجرا می شود و قربانیان آن در هر سال نه یک نفر بلکه دهها نفر می باشند.
اما در کنار این مطالب تلخ باید به این نکته نیز اشاره کرد که خوشبختانه میزان ختنه ی زنان در ایران نسبت به بسیاری از کشور های اسلامی ، عربی و آفریقایی بسیار کمتر است و حتی در مقایسه با برخی کشورهای جهان نا چیز است.

این رسم بَدَوی در برخی از کشورهای آفریقایی و عربی آنچنان رواج دارد که در سال ۲۰۰۳ میلادی برای مقابله با این سنت غیر منطقی ، ۶ فوریه برابر با ۱۷ بهمن از طرف بسیاری از نهادهای معتبر بین المللی و مدافع حقوق بشر به عنوان (روز جهانی عدم هر گونه مدارا با مثله کردن زنان و دختران) نام گرفت و پس از مدتی به عنوان (روز جهانی مبارزه با ختنه ی زنان و دختران) مشهور شد)

شایدتابو(Taboo) بودنِ سخن گفتن از مسائل مربوط به امور جنسی در شرق باعث شد تا این اقدام بسیار دیر هنگام رخ دهد . در حالی که سابقه ی برخی از روز های جهانی به چندین دهه ی قبل باز می گردد اما متاسفانه در مورد روز جهانی مبارزه با ختنه زنان و دختران ما با سابقه ای بسیار کوتاه مواجه هستیم و این خود به خوبی نشان می دهد که سخن گفتن از این مورد تا چه حد حساس بوده و هست.
بنا بر این نگارنده پیش از ورود به بحث اصلی یاد آور می شود که به هیچ وجه قصد بی حرمتی به ارزش های موجود در جامعه را ندارد و صرفاً در تلاش است تا در فرصتی کوتاه و در قالب یک مقاله از یک معضل پنهان اجتماعی سخن بگوید تا شاید بابی شود برای گفتمان بیشتر در این خصوص و در نهایت راه حل های مناسبی برای رفع معضل موجود پیدا شود.

اصولاً مورخین در مورد پیشینه ی تاریخی ختنه (Circumcision) چه از نوع مردانه ی آن و چه از نوع زنانه ی آن به یک نظر واحد و قاطع دست نیافته اند. برخی از مورخین بر این باورند که عمل ختنه از هزاران سال پیش در بین برخی اقوام بشر وجود داشته است و ابتدا در بین ساکنین اطراف رود نیل دیده شده است. این افراد برای اثبات ادعای خود به نقاشی ای اشاره می کنند که در مصر کشف شده و در آن عمل ختنه را در دوران باستان به تصویر کشیده است. برخی دیگر با بررسی مومیایی های به جا مانده از دوران مصر باستان بر این باورند که در برخی از این مومیایی ها آثار ختنه مشخص است. در کنار این دسته از مورخین ، دسته ی دیگری وجود دارند که پیشینه تاریخی ختنه را مربوط به قوم یهود می دانند و اعتقاد دارند که ختنه ابتدا در بین آنها دیده شده است و نوعی عمل مذهبی و یا حتی نوعی قربانی دادن در راه خدا بوده است.

در هر حال تاریخ پیدایش این عمل و دلایل آن به موضوع بحث حاضر مربوط نمی شود و آنچه مشخص است این است که ختنه چه از نوع مردانه و چه از نوع زنانه ی آن از قرن ها پیش از میلاد مسیح در بین برخی اقوام بشری دیده شده است. نتیجتاً ختنه بیش از آنکه یک امر مذهبی باشد ، در برخی از مناطق یک موضوع تاریخی است.
اگرچه در یهودیت و اسلام بر ختنه ی مردان تاکید شده است اما در هیچ یک از کتب آسمانی از ختنه ی زنان سخنی به میان نیامده است. نگارنده در اوستا ، تورات ، انجیل و قرآن تا کنون مطلبی که مستقیم یا غیر مستقیم به ختنه ی زنان اشاره کرده باشد ندیده است. بنابراین اگر در دنیای امروز و بر اساس مطالعات گسترده ی پزشکی ختنه ی زنان یک عمل غیر بهداشتی و مضر تشخیص داده شده است ، گناه آن را نباید به پای هیچ یک از ادیان نوشت.

ختنه ی مردان به دلیل رواج گسترده ی آن در شرق و موافقت طیف وسیعی از پزشکان با آن ، تقریباً برای همگان موضوعی شناخته شده است و نیاز به توضیح ندارد. حتی در کشورهای غربی نیز این موضوع کاملاً شناخته شده است و تا حدی رواج دارد. اگرچه در غرب برخی پزشکان ختنه شدن مردان و یا ختنه نشدن آنها را عاملی در جهت افزایش و یا کاهش بهداشت فردی نمی دانند ، با این وجود این موضوع حتی در آن کشورها نیز طرفدارانی دارد.

اما ختنه ی زنان به دلایل زیادی ناشناخته مانده و نیاز به توضیح دارد. از دلایل عمده ی ناشناخته ماندن ختنه ی زنان برای بسیاری از افراد این است که رواج این پدیده در جهان بسیار کمتر از رواج ختنه ی مردان است و به خصوص در سالهای اخیر با منتشر شدن نتیجه ی بسیاری از تحقیقات پزشکی در این خصوص و با اثبات مضر بودن این پدیده برای زنان ، از طرفداران آن بیش از پیش کاسته شده است.
اما اگر بخواهیم از ختنه ی زنان تعریف درستی ارائه دهیم باید به مطالب منتشر شده از سوی سازمان جهانی بهداشت (WHO) اشاره کنیم. این سازمان ختنه ی زنان را با عبارات متفاوتی بازگو می کند که هریک بار معنایی خاص خود را دارد.

در برخی از اسناد بین المللی از عبارت (Women Circumcision) استفاده شده است که دقیقاً معادل (ختنه ی زنان) است اما در برخی دیگر از اسناد بین المللی از عبارت (Female Genital Mutiliation) استفاده شده که معادل عبارت (قطع عضو جنسی زنان و یا مثله کردن آلت تناسلی زنان) است. البته برخی از فعالین حقوق بشری در آفریقا و نهاد های مدنی پیشگام در مبارزه با ختنه ی زنان در این قاره به عبارت اخیر اعتراض کرده و عنوان کرده اند برای مبارزه با یک رسم ریشه دار فرهنگی در یک منطقه نباید از واژگانی استفاده کرد که مردم آن منطقه احساس کنند که به فرهنگ وسنت هایشان توهین می شود. این گروه ها استدلال می کردند که لغت (Mutiliation) که به معنی قطع عضو یا مثله کردن است ، خود به خود نوعی مقاومت را در بین مردم متعصب مناطق ختنه خیز آفریقـا ایجاد می کند و این امر امکان دارد موجب شود تا این رسم غیر منطقی دیرتر از بین رود. به همین دلیل در برخی دیگر از اسناد بین المللی ما با اصطلاح (Female Genital Cutting) مواجه می شویم که نسبت به عبارت قبلی تا حدی بار معنایی خفیف تری دارد و میزان مقاومت های بومی را کاهش می دهد.
فارغ از عبارات مختلفی که نهادهای گوناگون بین المللی در مورد ختنه ی زنان وضع کرده اند ، سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۷ ، چهار نوع گوناگون از ختنه ی زنان را که در برخی نقاط جهان رواج داشته و دارد را ذکر کرده و هر یک را شرح داده است.

در نوع نخست ختنه ی زنان بخش فوقانی اندام تناسلی زنان که کلیتوریس (Clitoris) نام دارد جزئاً یا کلاً برداشته می شود. این بخش از اندام تناسلی زنان دارای مقدار زیادی نسوج نعوظی و اعصاب می باشد به طوریکه در مقابل تماس و تحریکات جنسی فوق العاده حساس است. برداشتن این بخش از اندام تناسلی زنان می تواند آنان را جزئاً یا کلاً از احساسات و تحریکات جنسی تهی کند و این ناقض (حقِ داشتنِ زندگیِ جنسی) برای زنان است. حقی که خداوند با قراردادن غرایز جنسی در بشر به تمام انسان ها عطا کرده است.
نوع دوم ختنه ی زنان از نوع نخست شدیدتر و خطرناک تر است زیرا در این نوع علاوه بر برداشتن کلیتوریس ، لبهای میانی اندام تناسلی زنان (Minor Labia) نیز بریده می شوند.

در نوع سوم ختنه ی زنان که شدید ترین و فجیع ترین نوع آن است و به ختنه ی فرعونی یا ختنه ی سودانی نیز شهرت دارد ، اعمال زیر اجرا می شوند : بریدن کلیتوریس ، بریدن لب های میانی و در نهایت تنگ کردن مدخل اندام تناسلی (Vaginal Entrance) که گاهی منجر به تنگ شدن مجرای زایش (Birth Canal) نیز می شود. این نوع از ختنه ی زنان به راستی کل اندام جنسی خارجی زنان را تحت تاثیر قرار می دهد و دخالتی آشکار و وقیحانه در خلقت دقیق و با حساب و کتاب پروردگار دانا و حکیم است.
و در نهایت نوع چهارم ختنه ی زنان شامل هر گونه عمل خطرناک ، غیر ضروری و غیر پزشکی است که بر روی اندام جنسی خارجی زنان صورت می گیرد. اعمالی نظیر سوزن زدن ، شکافتن ، سوراخ کردن ، علامت گذاشتن ، داغ گذاشتن و... .

سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است که در حال حاضر بین ۱۳۰ تا ۱۶۰ میلیون دختر و زن در قاره های آسیا و آفریقا ختنه شده هستند و سالانه بیش از ۲ میلیون دختر و زن در این دو قاره تحت یکی از انواع ختنه های چهارگانه ی فوق قرار میگیرند. تخمین زده میشود روزانه حدود ۶ هزار زن و دختر در جهان قربانی این عمل می شوند. یعنی هر ۱۵ ثانیه ۱ نفر!!! کارشناسان سازمان جهانی بهداشت معتقدند حدود ۸۰% زنان و دختران ختنه شده در قاره ی آفریقا و ۲۰% از آنان در قاره ی آسیا هستند.

با وجودی که بحث ختنه ی زنان یک بحث مذهبی نبوده بلکه یک بحث فرهنگی و تاریخی است ، اما متاسفانه بر اساس گفته های مقامات سـازمان جهانی بهداشـت همچنان در بیش از ۳۰ کشور آسیایی و آفریقـایی انجام می شود. همانطور که پیش تر نیز اشاره شد نمی توان دلیل رواج نسبی این پدیده را در برخی کشورهای جهان به یک دین خاص نسبت داد. به عنوان مثال در قاره ی آفریقا پدیده ی ختنه ی زنان در میان یهودیان اتیوپی ، مسلمانان سودان ، برخی مسیحیان نیجریه و برخی قبایل بی دین آفریقایی مشاهده می شود.
بر اساس گزارش های سازمان های بین المللی از حدود ۵۰ کشور آفریقایی ، ختنه ی زنان در بیش از نیمی از این کشورها دیده شده است اما میزان آن از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. به عنوان مثال در کشورهای سومالی ، سودان ،اریتره ، اتیوپی ، جیبوتی ، موریتانی و حتی مصر درصد زنان ختنه شده بسیار بالا بوده و بین ۷۰ تا ۹۰ درصد زنان آن کشورهاست!! اما در برخی دیگر از کشورهای آفریقایی نظیر چاد ، ساحل عاج ، بنین ، غنا ، کنیا ، نیجریه و ... این موضوع در بین ۵ تا ۳۵ درصد از زنان دیده شده است.

سازمان ملل متحد در تلاش است تا پایان سال ۲۰۱۵ میلادی ختنه ی اجباری زنان و دختران را ریشه کن کند و یا دست کم به حد اقل برساند. از این رو بسیاری از سازمان های وابسته به سازمان ملل متحد از کشورهای ختنه خیز جهان به خصوص از برخی کشورهای آفریقایی خواسته اند تا با تصویب قوانینی ، این معضل اجتماعی و فرهنگی را کنترل کنند. در همین راستا ۱۳ کشور آفریقایی نظیر سنگال، کنیا ، بورکینافاسو ، جیبوتی ، ساحل عاج و مصر با وضع قوانینی برای افرادی که به صورت غیر قانونی اقدام به ختنه ی دختران و زنان می نمایند ، جریمه های نقدی سنگین و حتی مجازات حبس را پیش بینی کرده اند.

کشور مصر در مرحله ی نخست در سال ۱۹۹۷ در پی مرگ یک دختر ۱۱ ساله بر اثر شدت خونریزی و عفونت ناشی از ختنه ، ختنه ی زنان را ممنوع اعلام کرد و در گام بعدی در سال ۲۰۰۸ مجلس شورای ملی مصر ختنه ی زنان را جرم تلقی کرده و برای آن مجازات هایی را مشخص کرد.همچنین باید به این نکته اشاره کرد که ختنه ی زنان در بسیاری از کشور های غربی و توسعه یافته نیز ممنوع و غیر قانونی است.

ختنه ی زنان علاوه بر آفریقا و برخی کشورهای عربی نظیر عمان ، یمن ، امارات متحده ی عربی و ... ، حتی در کشورهایی نظیر پاکستان، هندوستان ، سریلانکا ،بنگلادش ، مالزی و اندونزی نیز گزارش شده است. در بین همسایگان ایران این موضوع در کشور عراق و به خصوص در بخش شمالی آن کشور دیده شده است.
در ایران نیز در برخی مناطق روستایی و محروم هرمزگان ، بوشهر و خوزستان در جنوب کشور و همچنین در برخی نقاط دور افتاده ی استان های ایلام ، لرستان ، کرمانشاه ، کردستان و جنوب آذربایجان غربی ، یعنی در حاشیه ی غربی کشور گاهی این پدیده مشاهده شده است. هرچند تعداد موارد ختنه ی زنان و دختران در غرب و جنوب ایران در مقایسه با برخی کشورها بسیار ناچیز است اما باید تلاش کرد تا همین موارد محدود نیز دیگر تکرار نشوند. زیرا آنقدر دلایل مدافعان این عمل ضعیف بوده و عوارض ناشی از آن شدید می باشد که بی شک منطق امروز بشر آن را رد می کند.

عمده ترین دلایلی که مدافعان ختنه ی زنان بیان می کنند عبارتند از :

۱ – آن دسته از مسلمانان آفریقایی و اعرابی که هنوز این رسم قدیمی را اجرا می کنند بر این باورند که ختنه ی زنان همچون ختنه ی مردان یک دستور دینی است.۲ – آن دسته از قبایل و گروه های غیر مسلمانی که هنوز این رسم کهنه را عملی می کنند ، آن را سنتی تاریخی و بخشی از فرهنگ خود می دانند.۳ – اکثریت قریب به اتفاق مدافعان و اجراکنندگان ختنه ی زنان و دختران بر این باورند که ختنه ی دختران می تواند از تمایلات جنسی دختران کاسته و آن را کنترل کرده و آنان را تا دوران ازدواج پاک و منزه نگاه دارد و در نتیجه بکارت دختران (Hymen) تا فرا رسیدن ازدواج آنان حفظ شود. مدافعان این رسم ، ختنه ی زنان را نیز موجب کنترل تمایلات جنسی زنان و در نتیجه وفادار ماندن زنان به شوهران خود می دانند ! ۴- برخی دیگر نیز می گویند این کار باعث می شود تا روح دختران و زنان پاک شود و می افزایند که این عمل از نظر بهداشتی نیز مفید است !
جالب اینجاست که بدانیم سازمان ملل متحد ، صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) ، سازمان تربیتی- علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) و چندین سازمان معتبر بین المللی دیگر در بیانیه ای مشترک در سال ۲۰۰۸ اعلام کردند که بر اساس تحقیقات گسترده ی پزشکان در شرق و غرب نه تنها ختنه ی زنان و دختران هیچ سود و توجیه بهداشتی- پزشکی ندارد بلکه بسیار مضر و خطرناک نیز می باشد.

اگر بخواهیم به عوارض ختنه ی زنان و دختران به صورت مختصر اشاره کنیم می توانیم موارد زیر را بر شماریم :

۱ – خونریزی های شدید و بعضاً غیر قابل کنترل که در برخی کودکان حتی منجر به مرگ نیز شده است.۲ – عفونت های موضعی و حتی عمومی بدن که اغلب به درمان های طولانی پزشکی نیاز دارد.۳ – عفونت های حاد و مزمن ادراری.۴ – اختلالات روحی و روانی به خصوص در افرادی که در کودکی تحت این عمل قرار می گیرند.۵ – احساس درد شدید در هنگام رابطه ی جنسی کامل (Intercourse) به خصوص برای کسانی که ختنه ی آنها ، ختنه ی نوع سوم بوده باشد که پیش تر توضیح داده شد.۶– ایجاد جوش گاه با طول و گستردگی زیاد در قسمت های بریده شده. ۷ – چسبندگی در مجرای اندام تناسلی (Vaginal Entrance) و حتی مجرای زایش (Birth Canal) که گاهی در ختنه ی نوع سوم رخ می دهد و حتی امکان دارد منجر به نازایی شود.۸ – زایمان های بسیار پر درد.۹ – از دست دادن جزئی یا کلی میل و قدرت جنسی.۱۰ – انتقال بسیاری از عفونت ها از فردی به فرد دیگر به دلیل اینکه این عمل اکثراً توسط افراد عامی و غیر تحصیل کرده صورت می گیردو از وسایل غیر بهداشتی برای این عمل استفاده می شود.

به دلیل همین عوارض شدید و جبران نا پذیر بود که در سال ۱۹۵۸ میلادی شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد از سازمان بهداشت جهانی دعوت کرد تا در کشورهایی که این عمل در آنها رواج دارد تحقیقاتی انجام دهد و نتیجه را به شورای مذکور ارائه دهد. همچنین در سال ۱۹۸۹ سازمان بهداشت جهانی از تمام کشورهایی که ختنه ی زنان در آنها رایج است و به خصوص از کشور های آفریقایی مصرانه درخواست کرد تا با تصویب قوانینی ختنه ی زنان و دختران را غیر قانونی اعلام کنند.

همچنین انجمن پزشکی آمریکا (American Medical Association) در تحقیقات مفصل و گسترده ای به این جمع بندی دست یافت که ختنه ی زنان بسیار مضر بوده و باعث بروز طیف وسیعی از بیماری های جنسی ، جسمی و روانی می شود.به علاوه در اکتبر سال ۱۹۹۳ میلادی ، چهل و پنجمین انجمن پزشکی جهانی که در بوداپست پایتخت مجارستان تشکیل شده بود نیز اعلام شد که ختنه ی زنان و دختران نه تنها کمترین سود و فایده ای برای سلامتی این افراد ندارد بلکه بسیار خطرناک و غیر بهداشتی است.
تلاش های جهانی برای مبارزه با این پدیده در قالب ساخت فیلم های مستند و نوشتن کتب ، مقالات و برگزاری کنفرانس های پزشکی تا آنجا پیش رفت که سازمان ملل متحد چند سال قبل به اقدام سازنده ای دست زد و به کشورهای عضو این سازمان توصیه کرد تا به دختران و زنانی که به دلیل ترس و هراس از ختنه ی اجباری از کشورهای خود می گریزند پناهندگی اعطا شود.

ختنه ی اجباری زنان و دختران که ریشه های تاریخی آن باز می گردد به فرهنگ مرد سالارانه ، به راستی مصداق بارز خشونت علیه زنان است و صد البته در این میان دختران بیش از زنان نیاز به حمایت دارند زیرا ختنه ی دختران زیر ۱۸ سال در واقع آسیب رساندن به سلامت جسمی و روحی کودکان است و حتی اگر آن کودک خودش این رسم و آیین قدیمی را بپذیرد ، باز هم این عمل توجیه نمی شود زیرا افراد زیر ۱۸ سال به بلوغ فکری نرسیده اند و پذیرفتن یا نپذیرفتن آنان تاثیر چندانی در مثبت یا منفی تلقی شدن این عمل ندارد. چراکه در هر حال پزشکان این عمل را زیان بار دانسته و به خصوص تاثیر آن را در دوران کودکی بسیار شدیدتر و خطرناک تر می دانند و متاسفانه بر اساس گزارشات سازمان جهانی بهداشت بسیاری از ختنه ها در سنین زیر ۱۰ سال رخ می دهد.

اما در مورد زنان بزرگسال باید به این نکته اشاره کنیم که ختنه ، زمانی می تواند مصداق بارز خشونت علیه زنان تلقی شود که به صورت اجباری و نا خواسته در مورد یک زن بالغ صورت گیرد و اگر زن یا دختری بالغ (افراد بالای ۱۸ سال) خودشان به هر دلیلی تمایل به این کار داشته باشند ، از نظر نگارنده این دیگر مصداق خشونت بر ضد آنها محسوب نمی شود بلکه یک رسم غیر منطقی و غیر بهداشتی است که باید با یادآوری مضرات بهداشتی آن به این دسته از زنان ، با این عمل مخالفت کرد.
در کنوانسیون حقوق کودک و کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض از زنان ماده ای که مستقیماً از ختنه ی دختران و زنان نام برده باشد به چشم نمی خورد. اما در هر دو کنوانسیون موادی وجود دارد که با این بحث به نوعی در ارتباط هستند.

در کنوانسیون حقوق کودک چهار اصل زیربنایی وجود دارد که عبارتند از : یکم : اصل عدم تبعیض (ماده ی ۲). دوم : اصل رعایت منافع کودکان (ماده ی ۳). سوم : اصل حق زیست و رشد مناسب (ماده ی ۶). چهارم : اصل بها دادن به دیدگاه های کودک (ماده ۱۲).
به نظر می رسد ختنه ی دختران خردسال با تمامی چهار اصل فوق در تضاد آشکار باشد. زیرا با ختنه ی دختران ، آنها تا حد زیادی احساسات و قدرت جنسی خود را از دست می دهند در حالی که ختنه ی پسران اینگونه نیست. در نتیجه این موضوع با اصل عدم تبعیض در تضاد است. به علاوه با توجه به نظرات اکثریت قریب به اتفاق پزشکان که ختنه ی زنان و دختران را عملی غیر بهداشتی می دانند نتیجه می گیریم که این امر با اصل رعایت منافع کودکان نیز در تضاد است. ضمناً از آنجا که ختنه ی زنان و دختران صدمات زیادی جسمی و روحی به آنان وارد می کند ، می توانیم چنین استنباط کنیم که این موضوع با حق زیست و رشد مناسب کودکان نیز در تضاد آشکار است. به خصوص اینکه ختنه ی زنان آنان را از (حقِ داشتنِ زندگی جنسی) کلاً یا جزئاً محروم می نماید. در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که ختنه ی دختران با اصل بها دادن به دیدگاه های کودکان نیز در تضاد کامل است زیرا اکثر کودکان در شرایط و مناطقی ختنه می شوند که دارو های بیهوشی و بی حسی در دسترس نبوده و این کودکان بی گناه در حین عمل با دردی جانکاه مواجه می شوند و قطعاً هیچ کودکی از درد کشیدن لذت نبرده و اگر این دختران خردسال حق ابراز عقیده می داشتند ، یقیناً اجازه ی چنین کاری را به هیچ فردی نمی دادند.

مواد ۶ ، ۱۲ ، ۱۳ ، ۱۴ ، ۱۶ ، ۱۹ ، ۲۴ ، ۳۲ و ۳۷ از پیمان نامه ی حقوق کودک مصوب ۱۹۸۹ می توانند در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با بحث حاضر باشند که نگارنده اختصاراً به چند مورد اشاره می نماید.
در بند نخست از ماده ی ۱۹ این کنوانسیون آمده است : (کشورهای عضو این کنوانسیون کلیه اقدامات قانونی ، اجرایی ، اجتماعی و آموزشی لازم را به عمل خواهند آورد تا از کودک در برابر کلیه اشکال خشونت جسمی یا روانی ، صدمه یا آزار ، بی توجهی یا رفتار توام با سهل انگاری ، سوء رفتار یا بهره کشی ، از جمله سوء استفاده ی جنسی ، در حین مراقبت توسط والد یا والدین ، سرپرست یا سرپرستان قانونی یا هر شخص دیگری که عهده دار مراقبت از کودکان است ، حمایت کنند.)

در بند نخست از ماده ی ۲۴ همین کنوانسیون آمده است : (کشورهای عضو حق کودک را برای برخورداری از بالاترین معیارهای بهداشتی و تسهیلات قابل حصول جهت درمان بیماری و بازیابی سلامت به رسمیت می شناسند. کشورهای عضو برای تضمین اینکه هیچ کودکی از حق دسترسی به چنین خدمات بهداشتی محروم نماند تلاش خواهند کرد.)
در بند نخست از ماده ی ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک که یکی از مهم ترین مواد این کنوانسیون است چنین آمده : (کشورهای عضو تضمین خواهند کرد که هیچ کودکی مورد شکنجه یا سایر رفتارهای بی رحمانه ، غیر انسانی یا تحقیر آمیز قرار نگیرد. مجازات اعدام یا حبس ابد بدون امکان آزادی نباید در مورد جرم هایی که اشخاص زیر ۱۸ سال مرتکب می شوند اعمال گردد.)

خوشبختانه پس از تصویب پیمان نامه ی ۵۴ ماده ای حقوق کودک در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ برابر با ۲۹ آبان ۱۳۶۸ توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد ، جمهوری اسلامی ایران نیز با تصویب مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۱/۱۲/۱۳۷۲ و تایید شورای نگهبان به آن ملحق شد و از ۲۲ مرداد ۱۳۷۳ برابر با ۱۲ آگوست ۱۹۹۴ این سند برای کشور ایران لازم الاجرا گردیده است. اگرچه جمهوری اسلامی ایران با یک حق شرط کلی (Reservation) به این کنوانسیون پیوسته و اظهار داشته که هر ماده ای از این کنوانسیون که مخالف با قوانین اسلامی و شرعی باشد در ایران اجرا نخواهد شد ، اما از آنجا که ختنه ی زنان و دختران به هیچ وجه یک دستور موکد دینی نبوده و خصوصاً در فقه شیعه واجب نمی باشد ، نتیجتاً می توان از دولت انتظار داشت تا با اطلاع رسانی درست در این خصوص و تاکید بر غیر علمی بودن آن ، اجرای این عمل را در مناطق روستایی غربی و جنوبی کشور متوقف کند.
کنوانسیون ۳۰ ماده ای رفع هر گونه تبعیض از زنان که در تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹ برابر با ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد نیز موادی دارد که در ارتباط با بحث حاضر می باشند.

در بند نخست از ماده ۵ کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان آمده است : (دولت های عضو اقدامات مقتضی زیر را به عمل خواهند آورد : تغییر الگو های رفتاری ، اجتماعی و فرهنگی مردان و زنان به منظور دستیابی به برانداختن تعصبات ، عادات و دیگر روش های عَملی که بر طرز تفکر پست نگری یا برتر بینی یک جنس نسبت به جنس دیگر یا نقش کلیشه ای زنان و مردان مبتنی است.)
در بند نخست از ماده ی ۱۲ این کنوانسیون آمده است : (دولت های عضو باید اقدامات لازم را برای محو تبعیض علیه زنان در زمینه ی مراقبت های بهداشتی به عمل آورند و بر اساس تساوی بین زن و مرد دسترسی به خدمات بهداشتی از جمله خدمات بهداشتی مربوط به تنظیم خانواده را تضمین نمایند.)
از آنجا که بحث ختنه ی زنان در مناطق روستایی و محروم کشورها رخ می دهد به نظر می رسد ماده ی ۱۴ کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض از زنان با این بحث در ارتباط باشد. در بخشی از بند نخست ماده ی ۱۴ آمده است : (دول عضو مشکلات خاص زنان روستایی را مد نظر قرار داده و ...)

با وجود اینکه از ۱۹۳ کشور جهان تاکنون ۱۸۵ کشور به این کنوانسیون ملحق شده اند اما جمهوری اسلامی ایران به آن ملحق نشده و شاید از این منظر ملزم به رعایت مفاد آن نباشد اما از آنجا که این کنوانسـیون با اقبال گسترده ی جهانی مواجه شده است به یک عرف بین المللی و جهانی مبدل شده و همان طور که می دانیم عرف بین المللی یکی از منابع حقوق بین الملل بوده و شاید از این منظر بتوان چنین استنباط کرد که همه ی کشور های جهان ، اعم از کشورهای عضو و غیر عضو ملزم به رعایت مفاد این کنوانسیون می باشند.
میثاق بین المللی حقوق مدنی وسیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی نیز موادی دارند که می توان با استفاده از آن مواد به مخالفت با این سنت تعصب آمیز برخاست و خوشبختانه دولت ایران بیش از ۳ دهه ی پیش یعنی در سال ۱۹۷۶ میلادی به هر دو میثاق ملحق شده است.

همچنین بسیاری از مواد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مصوب۱۹۴۸ نیز می توانند به عنوان دلایلی قاطع برای مخالفت با ختنه ی زنان و دختران قرار گیرند. موادی مانند مواد ۳ ، ۵ ، ۱۲ ، ۱۷ ، ۲۵ و ۲۷.
به عنوان مثال ماده ی ۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر می گوید : ( هیچکس را نباید تحت شکنجه یا رفتار یا کیفر ظالمانه ، غیر انسانی یا تحقیر آمیز قرار داد.) از آنجایی که ختنه ی اجباری زنان و دختران خردسـال نوعی رفتار خشن ، غیر انسانی و تحقیر آمیز است ، نتیجتاً می توانیم از ماده ۵ این اعلامیه برای مخالفت با آن استفاده کنیم. جدای از اینکه مفاد این اعلامیه به عرف بین المللی تبدیل شده است و رعایت این مفاد برای همه ی کشورها الزامی است ، خوشبختانه ایران جزو امضا کنندگان آن بوده و انتظار می رود دولت ایران با اقداماتی فرهنگی و قانونی زمینه ی توقف ختنه ی زنان و دختران در ایران را فراهم کند.

پس از ذکر مطالبی نسبتاً مفصل در مورد ختنه ی زنان در جهان و اشاره به کنوانسیون های جهانی ، توضیحاتی در مورد ایران نیز لازم است. پیش از هر نکته ای به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اشاره می نماییم.
در اصل بیستم قانون اساسی آمده است : (همه ی افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه ی حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند.)
همچنین در بخشی از اصل بیست و یکم قانون اساسی آمده است : (دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ۱- ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او و ...)
با توجه به همین دو اصل می توان به راحتی با تمام امکانات دولتی و مردمی به مقابله با ختنه ی زنان و دختران برخاست.
همانطور که می دانیم اکثریت مردم ایــران مسلـمان هستند و پس از انقلاب بسـیاری از قوانین ما بیش از پیش ریشه ی دینی و مذهـبی یافته اند. بنابراین ما نیز در مورد بحث ختنه ی زنان باید به مسائل دینی و شرعی رجوع کنیم.

احکام اسلام دو گونه هستند. احکام تاسیسی و احکام امضایی. احکام تاسیسی احکامی می باشند که در دین اسلام وضع شده اند و پیش از ظهور اسلام وجود نداشته اند. مانند خواندن ۱۷ رکعت نماز در طول یک شبانه روز. احکام امضایی یا تاییدی احکامی هستند که پیش از ظهور اسلام نیزوجود داشته اند. مانند بحث ختنه ی مردان که نه تنها از قرن ها پیش در بین یهودیان رواج داشته بلکه حتی اکثریت مردم شبه جزیره ی عربستان نیز در مورد پسران خود این عمل را انجام می دادند. از این جهت پس از ظهور اسلام ، پیامبر اسلام (ص) این رسم رایج و قدیمی را در مورد پسران واجب اعلام کردند. اما با وجودی که ختنه ی دختران هم از قرن ها پیش از ظهور اسلام در بین برخی قبایل وجود داشته است ، از آن جهت که رواج آن در بین مردم به میزان رواج ختنه ی پسران نبوده و با عنایت به اینکه ختنه ی دختران توجیه پزشکی و بهداشتی نیز نداشته ، بنا بر نظر اکثریت علما از فرق مختلف ، در دین اسلام ختنه ی زنان واجب اعلام نشده است.
ادله ی استنباط احکام شرعی یا همان دلایل اجتهادی در فقه شیعه عبارتند از : قرآن ، سنت ، اجماع ، عقل.
با وجودی که ختنه ی پسران در هیچ آیه ای از قرآن نیامده است ولیکن احادیث معتبر زیادی داریم که ختنه ی پسران را واجب می نامند. اما جالب اینجاست که بدانیم در مورد ختنه ی دختران و زنان نه آیه ای در قرآن وجود دارد ، نه حدیث معتبری وجود دارد ، نه اجماع فقها در آن دیده شده و نه عقل آن را توجیه می کند.
از این رو در فقه شیعه تاکیدی بر این بر این موضوع نمی شود. اگرچه برخی از علما و فقهای فقه شیعه در گذشته ختنه ی زنان را مستحب اعلام کرده بودند اما اکثر علما و فقهای معاصر ختنه ی زنان را تشویق نمی کنند. نگارنده ادعا ندارد که به آثار تمام فقهای معاصر اشراف کامل دارد اما تا آنجایی که اینجانب آثار برخی از حضرات آیات عظام را مطالعه کرده ام ، هیچ یک از این بزرگواران در دوران معاصر ختنه ی زنان و دختران صغیر را مورد تایید قرار نداده اند.
از آنجایی که بخش قابل توجهی از هم میهنان ما در ایران از اهل سنت می باشند و در واقع گرداگرد ایران ، در مناطق مرزیِ شرقی ، غربی ، جنوبی و حتی شمالی کشور هم میهنان سنی ساکن هستند ، لازم است نگاهی نیز به فقه اهل سنت داشته باشیم.
ادله ی استنباط احکام شرعی در فقه اهل سنت با فقه تشیع تا حدی متفاوت است. اهل سنت این ادله را شامل قرآن ، سنت ، اجماع و قیاس می دانند. یعنی شیعیان به عقل و اهل سنت به قیاس به عنوان یکی از ادله ی چهارگانه اعتقاد دارند. جدای از این تفاوت ، بین شیعه وسنی در بحث سنت نیز یک اختلاف جزئی وجود دارد. زیرا شیعیان سنت را شامل قول ، فعل و تقریر چهارده معصوم می دانند در حالی که سنی ها سنت را فقط شامل قول ، فعل و تقریر شخص پیامبر اسلام (ص) می دانند.

از بین فِرَق چهارگانه ی اهل سنت یعنی فرقه های مالکی ، حنبلی ، حنفی و شافعی ، در این مقاله فقط در خصوص فرق حنفی و شافعی مطالبی را بیان می کنیم زیرا اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت موجود در ایران یا حنفی هستند و یا شافعی. به عبارت دیگر سنی های غرب، جنوب ، مرکز و شمال ایران (منطقه ی تالش گیلان) اکثراً شافعی می باشند وسنی های شرق ایران به علاوه ی ترکمن ها اکثراً حنفی هستند.
از بین فرق چهار گانه ی اهل سنت تنها فرقه ی شافعی ختنه ی زنان را همچون ختنه ی مردان واجب می داند یعنی سایر فرقه های اهل سنت مانند شیعیان این موضوع را واجب شرعی نمی دانند و برخی از علمای آنها در این باره سکوت کرده و برخی دیگر ختنه ی زنان را تنها مستحب دانسته اند. شاید به همین دلیل است که در شرق کشور و در بین هم میهنان حنفی مذهب این پدیده رواج چندانی ندارد اما در مورد مذهب شافعی وضع کمی متفاوت است. به طوری که برخی از علما و فقهای قدیمی مذهب شافعی ختنه ی زنان را با توجه به برخی احادیث واجب دانسته اند. اما در مورد علمای معاصر مذهب شافعی باید گفت که برخی بر سر موضع مذهب خود باقی هستند و همچنان وجوب ختنه ی زنان را تایید می کنند و برخی دیگر احادیث مذکور را معتبر ندانسته و بر لزوم و وجوب آن تاکید نمی نمایند. در هر حال در برخی مناطق روستایی در غرب و جنوب ایران که مذهب شافعی رواج دارد این پدیده مشاهده شده است.

حدیثی که موجب شده تا برخی از بزرگان دین با استناد به آن ختنه ی زنان و دختران را مستحب یا واجب بدانند بدین شرح است :'' گویند روزی پیامبر اسلام (ص) در حال عبور از یکی از مناطق مدینه بوده و به زنی برخورد می نماید که هم در مدینه قابله بوده و هم زنان و دختران را ختنه می نموده. پیامبر (ص) به این زن توصیه می کند در حین ختنه ی زنان و انجام عمل افراط نکند.''
با توجه به همین حدیث برخی فقها چنین استدلال کرده اند که با توجه به اینکه پیامبر (ص) این شخص را به کلی از ختنه ی زنان منع نکرده است پس می توان نتیجه گرفت در اسلام با نفس عمل مخالفتی نیست بلکه با افراط در آن مخالفت شده است. از این رو برخی فقها آن را واجب و برخی مستحب می دانند. اما موضوع مهم و قابل توجه این است که خبر یا حدیث در فقه تقسیماتی دارد و به هر حدیثی نمی توان صد در صد اطمینان کرد و درجه ی اعتبار اخبار و احادیث با یکدیگر متفاوت است و مهم تر اینکه در مورد حدیث مذکور در فوق ، بسیاری از فقها معتقدند که اعتبار لازم وجود ندارد.
نگارنده در پی اطلاعاتی که از جناب آقای دکتر جلال جلالی زاده استاد برجسته ی دانشکده ی الهیات دانشگاه تهران و نماینده ی مجلس ششم ، کسب کرده است نیز بیش از پیش باورمند شده است که در کلِ مذاهب و فرق اسلامی ، اکثر علما و فقهای معاصر به تشویق ختنه ی زنان و دختران نمی پردازند و بسیاری از علما و فقهای برجسته بر این نکته تاکید کرده اند که در دین اسلام هر عملی که موجب درد و رنج انسان بوده و موجبات صدمات جسمی انسان را فراهم کند و نیز به مصلحت انسان نباشد ، حرام است. برخی دیگر از بزرگان دین نیز بیان فرموده اند هر عملی که موجب اذیت وآزار انسان شود و موجبات اهانت به شخصیت انسان را فراهم کند ، حرام است.
با توجه به کلیه ی مطالب فوق و با تاکید مجدد بر غیر بهداشتی بودن و غیر ضروری بودن این عمل از دید متخصصین و پزشکان بر تمام حقوق دانان ، فعالین اجتماعی و انواع رسانه ها واجب است تا با شکستن سکوت حاکم در این خصوص و با گفت و گو و بحث بیشتر در این مورد ، هر چه بیشتر اطلاع رسانی و روشنگری کرده تا آن دسته از افرادی که همچنان از این سنت قدیمی دفاع می کنند متوجه شوند که حقیقتاً ختنه ی زنان و دختران خردسال هیچ توجیه علمی ندارد.
در این خصوص می توان هم به اقدامات محلی و هم به اقدامات ملّی دست زد. در سطح محلی شوراهای اسلامی شهر ها و روستاهایی که در مناطق غربی و جنوبی کشور بوده و در آن مناطق همچنان این سنت اجرا می شود ، می توانند نقشی اساسی و عمیق در روشنگری مردم مناطق خود داشته باشند زیرا مسئولین شوراها عمدتاً از افراد بومی و محلی بوده و این افرا به راحتی می توانند ضمن احترام به فرهنگ و آداب و رسوم مردم مناطق خود با ذکر دلایل بهداشتی و پزشکی ، آنان را قانع کنند که این عمل نه تنها هیچ فایده ای برای زنان و دختران ندارد بلکه بسیار مضر نیز می باشد. در سطح ملّی نیز می توان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی تقاضا نمود تا با وضع قانونی ختنه ی زنان و دختران را ممنوع اعلام کرده و از آن پس با کسانیکه به صورت مخفیانه و غیر قانونی به این عمل مبادرت می ورزند برخورد شود.
در پایان به این نکته اشاره می شود که زنان قرن ها تنها به دلیل یک سری تعصبات بی مورد و بی منطق مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند اما هرچه زمان به پیش رفته از میزان مشکلات زنان در جهان کاسته شده و این به دلیل تلاش و کوشش مداوم خود زنان در راه احقاق حقوقشان بوده است. از این رو زنان آگاه جامعه باید هرچه بیشتر تلاش کنند تا سایر مشکلات خود را نیز رفته رفته در مسیری صلح آمیز رفع نمایند و در این راه از همکاری و مساعدت مردان آگاه نیز باید بهره مند باشند. نگارنده یقین دارد که در آینده ای نه چندان دور بسیاری از مشکلات امروز زنان در جهان ، دیگر اصلاً وجود ندارند.

بانو عالم التاج قائم مقامی ، شاعر معاصر در یکی از اشعارشان در همین رابطه چنین سروده اند :

روزگار شـــــما نیامـــدگان... .... به امیـد خــدای خــوش تر باد
بر شـــما دختـــــران آیـــنده...... زندگی جمـله نـور و شِــکر باد
از سرشک غم و نشاط شراب....چشمتان خشک و کامتان تر باد
آســــمان را دگر شــود رفتار.......زنـــــدگی را نظام دیگــــر باد
قرن ها بوده جنس زن مقـهور
قرن ها جنــس زن مظـفـــر باد



دکتر سوده حامد توسلی
وکیل پایه یک دادگستری
مدرس دانشگاه
بهمن ۱۳۸۹ خورشیدی

منابع :
کتاب پاسخ به مسائل جنسی اثر دکتر هانا استون و دکتر آبراهام استون
کتاب حقوق زن در ایران و اسناد بین المللی اثر عباس حسینی
کتاب رفع تبعیض از زنان اثر مهرانگیز کارخیران
مجموعه ی اسناد بین المللی حقوق بشر (جلد ۱ اسناد جهانی) اثر دکتر اردشیر امیر ارجمند
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی
میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی
کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض از زنان
کنوانسیون حقوق کودک
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
خبرنامه ی شماره ی ۱۰۰ انجمن حمایت از حقوق کودکان
مصاحبه با دکتر جلال جلالی زاده استاد دانشکده ی الهیات دانشگاه تهران
www.pezeshk.us
www.deutschevelle.com
www.fa.wikipedia.org

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد